اسپوتنیک - اصلا امکان ندارد قدمی برداشته شود که اینها جزو منتقدین آن نباشند. البته در صورتی که اینها منافعی داشته باشند سکوت می کنند یا مثلا دولتی توافقی را امضا کند که آنها آن را دوست خود بدانند. عموما هم اینها عمدتا افرادی هستند که غرب زده و غرب گرا هستند.
البته جالب است اینکه برخی از همین ها در ابتدای انقلاب جزو مخالفان شدید روابط با غرب بودند و آن زمان که برایشان صرف می کرد از دیوار سفارت آمریکا هم بالا می رفتند و یا حتی استادان دانشگاه و کارمندان دولت را به دلیل اینکه فقط تیپ غربی زده اند از کار بی کار می کردند و به قول خودشان انقلاب فرهنگی و یا تصفیه طاغوتی ها و... راه انداخته بودند و...
برخی هم بعد از اینکه همه این کارها را کردند و مملکت را در هزار دردسر انداختند به یکباره خودشان و فرزندانشان از آمریکا و کانادا و کشورهای اروپایی سر در آوردند.
چند روز پیش پس از اینکه دولت ایران و دولت عربستان سعودی با میانجیگری چین با هم توافق برقراری روابط امضا کردند، اینها شروع کرده اند دوباره زیز زیرکی انتقاداتی را مطرح کنند.
مثلا یکی آمده تویت می زند چرا "دو بال جهان اسلام را باید یک کمونیست آشتی دهد؟"
یا...
آخر عزیز دل برادر اول تکلیف خودت را روشن کن که طرفدار اسلامیت ایران هستی و بعد در باره بال اسلام صحبت کن.
شما که تا همین چند تویت قبل تر بر علیه اسلامیت نظام تویت می زدید.
چه اهمیت دارد میانجی آشتی کنان که بوده، مهم این است که آشتی کنان انجام شده، حالا آن دولت به آن نرسیده، این دولت رسیده.
مذاکرات را آن دولت شروع کرد ولی تصور می کردند با برجام می توانند این را نیز به نتیجه برسانند حالا این دولت ثابت کرده که برای رسیدن به نتیجه نیاز به برجام ندارد فقط نیاز به صداقت است.
عرب ها ضرب المثلی دارند که می گویند علم را هر جا که شده بجو گر در چین، حال به نظر وقت آن شده که بگوییم صلح را هر جا شده بجو گر در چین.
تا به امروز آن قبله گاه غرب گراها، یعنی آمریکا و قبل از آن انگلیس و ارباب هر دو یعنی صهیونیسم جهانی تنها کارشان این بود و هست که فقط تفرقه و دشمنی میان ملت ها بیاندازند تا بر آنها حکومت کنند.
اگر تا صد سال دیگر هم منتظر آمریکا و یا انگلیس وبرجام و... می ماندیم مطمئن باشید به هیچ وجه مصالحه ای میان دو بال اسلام برقرار نمی شد و اینها همیشه کاری می کردند که هر دو بال زخمی باشند، نه حتی یک بال، تا مسلمانان نتوانند پرواز کنند.
البته عملکرد قبله گاه غرب زدگان هم که برای همه واضح است، امروزه آنچه در اوکراین و شرق اروپا مشاهده می کنیم همه اش به دلیل عملکرد آمریکا می باشد.
امکان ندارد امروزه در شرق آسیا و آمریکای لاتین و آفریقا و غرب آسیا و ... جنگ و مصیبت و بدبختی ای را مشاهده کنید که بر سر ملت ها می آید و یک طرف اش همان قبله گاه غرب گراها نباشد.
بیدار شوید، نظم جدید جهانی در حال شکل گیری است و دیگر ملت ها آن نظمی که در آن آمریکا حاکم مطلق بود را قبول ندارند.
حکومت ها هم به این نتیجه رسیده اند.
امروزه اصلی ترین دلیلی که می بینیم بر اساس آن متحدین تاریخی عرب آمریکا به سمت مصالحه با ایران و همراهی با چین و روسیه روی آورده اند این می باشد که دیگر از عملکرد آمریکا و تفکر "آمریکا اول و دیگران هیچ" خسته شده اند و می خواهند به آمریکا بگویند بس است، دیگر بس است، باید سیاست تان را تغییر دهید، ما دیگر برده شما نیستیم، و حق ندارید با کشورهای ما مثل برده رفتار کنید.
برخی هم، مانند برخی کشورهای اروپایی متاسفانه امروزه در شرایطی قرار دارند که حاکمانشان بردگان حلقه به گوش آمریکایی ها هستند و فقط گوش به فرمان آمریکا هستند، حتی اگر بنا باشد کل کشور و ملت شان را هم فدای آمریکا کنند.
منظور اینجا مردم آمریکا نیست بلکه عملکرد برخی سیاست مدارهای آمریکایی و یا بهتر است بگوییم لابی های پشت پرده حاکم بر آمریکا است که تصور می کنند چون پول و ثروت دارند حاکم مطلق جهان هستند و دیگران باید برده های حلقه به گوش آنها باشند و اینگونه با آنها برخورد می کنند.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بسیاری از تحلیلگران سیاسی اعتقاد داشتند حالا که غرب ابرقدرت واحد شده باید به سمت در آغوش گرفتن دیگران برود ولی مشاهده کردیم که طی این سه دهه آمریکا نه فقط به سمت به آغوش کشیدن دیگران نرفت بلکه به سمت تلاش برای تجزیه و نابودی دیگران و بسط سلطه خود با قدرت نظامی رفت و هر آنچه امروزه جهان شاهد آن هست دلیل اصلی اش این سیاست آمریکایی ها بود و هست.
یادتان هست ترامپ با استهزا و تمسخر در یک کمپین انتخاباتی می گفت به شاه عربستان زنگ زدم گفتم "هی، شاه، فردا باید هفتصد و پنجاه ملیون دلار برای فلان ایالت هدیه کنی وگرنه ظرف دو هفته باید بری فارسی یاد بگیری".
آمریکایی های حاضر در جشن بسیار خوشحال بودند و دست می زدند که چه رهبر قلدری داریم، اما قطعا سعودی ها و دیگر متحدین آمریکا این سخنان را به شوخی و استهزا نگرفتند و متوجه بودند که آمریکایی ها با چه دیدگاهی به آنها نگاه می کنند و متوجه بودند که شاید ترامپ این حرف ها را از روی بی سیاستی می زند اما دیگران همین کارها را می کنند ولی چون سیاست دارند حرف اش را نمی زنند.
قطعا در آن زمان سعودی ها و دیگر متحدین آمریکا به این فکر افتادند که چرا باید اجازه دهند آمریکایی ها به قول معروف یک لولو به نام ایران بالا سر آنها داشته باشند در حالی که می تواند با مقداری سیاست این ابزار ایجاد ترس و رعب و وحشت برایشان را از دست آمریکایی ها بگیرند.
و در واقع همین هم شد، سعودی ها تشخیص دادند هر چه قدر هم ایرانی ها بد باشند باز هم آن قدری که آمریکایی ها و اسرائیلیها می گویند بد نیستند و اگر با ایرانی ها همکاری کنند به نفع آنها است.
همین رویکرد را نیز قبل تر مشاهده کردیم کشورهای عرب در سیاست های خود نسبت به روسیه و چین هم اتخاذ کردند.
در جریان شروع عملیات ویژه روسیه در اوکراین آمریکایی ها و اروپایی ها بسیار به عرب ها فشار آوردند تا روسیه را محکوم کنند اما نه عرب ها و نه بسیاری از ملت های دیگر حاضر شدند با آمریکایی ها همراهی کنند.
مشاهده می کنیم برای اولین بار چند ماه پیش عرب ها توافق خود با آمریکا مبنی بر فروش نفت به دلار آمریکا را به هم زدند و با چین توافق فروش نفت به یوان چین امضا کردند وعلاوه بر آن توافق همکاری بیست ساله با چین امضا کردند.
شاید وقت آن رسیده باشد که غرب زده ها درون ایران متوجه شوند دیگر جهان تغییر کرده و تفکر های خود را به روز رسانی کنند، مسیری که دولت ایران مبنی بر تقویت رابطه با شرق در پیش گرفته مسیری است که امروزه بسیاری از کشورهای جهان در پیش گرفته اند و دیگر جهان آن جهان قدیمی نیست که همه چیز در غرب است.