گزارش و تحلیل

غیض آمریکایی

Sputnik
علیرغم تبلیغات منفی که برخی بر علیه آقای رئیسی درباره سوابق او درباره روابط بین الملل راه انداخته بودند اما در عمل مشاهده می شود که ایشان برای محقق کردن برنامه های خود در زمینه سیاست خارجی تا به حال بسیار موفق عمل کرده وتوانسته ایران را به سمت متعادل سازی روابط بین الملل خود ببرد.
یکی از بزرگترین گلگی هایی که همیشه نسبت به سیاست خارجی ایران وجود داشت این بود که ساختار سیاست خارجی ایران عموما غرب گرا است و مدیران ارشد ایرانی، مخصوصا در زمینه مسائل بین الملل ترجیح می دهند با غربی ها ارتباط داشته باشند تا کشورهای شرقی وهمین مساله همیشه موجب آن می شد که کشورهای غربی بتوانند هر بازی که می خواهند سر ایران در بیاورند.
البته می توان گفت در این زمینه چند عامل بسیار مهم موثر بوده و هست.
مثل اینکه عمده تحصیل کرده های ایرانی خارج کشور در کشورهای غربی تحصیل کرده اند و طبیعی است که فرهنگ غربی روی آنها تاثیر بگذارد.
همچنین نباید فراموش کرد که طبق آمار غیر رسمی، امروزه حدود 10 میلیون ایرانی و ایرانی الاصل در کشورهای غربی زندگی می کنند، یعنی چیزی کمی بیشتر از 10 درصد جمعیت ایران، و تقریبا محال است که شما خانواده ای را در ایران پیدا کنید که بستگانی در یکی از کشورهای غربی نداشته باشد وطبیعی است فرهنگ وتفکرات غربی از طریق آنها به بستگانشان در ایران به نحوی منتقل شود.
بماند که عموما تاثیر تبلیغات غربی روی ذهن مخاطبین در سرتاسر جهان بیش از تبلیغات شرق است و حتی تا چند صباح پیش هم روس ها و چینی ها تمایل داشتند به غرب نزدیک تر شوند.
بسیاری صحبت های آقای پوتین را به یاد دارند که حتی پیشنهاد داد اگر غربی ها تمایل ندارند ناتو را منحل کنند روسیه را به عنوان عضوی از ناتو بپذیرند.
یا اینکه امروزه چینی ها بیش از پنج هزار میلیارد دلار اوراق قرضه خزانه داری آمریکا را خریداری کرده اند و تعداد زیادی از آنها در کشورهای غربی مخصوصا آمریکا و کانادا حتی محله های چینی راه انداخته اند وفرزندانشان را برای تحصیل به غرب فرستاده اند.
حتی اگر به تاریخ معاصر ایران هم نگاه کنید پس از انقلاب اکثر وزرای خارجه ایران تحصیل کرده آمریکا بودند.
اما همه اینها نمی تواند واقعیت ها را تغییر داد و آن این است که غربی ها به هیچ وجه تمایل ندارند رشد کشورهایی همچون چین و ایران و روسیه و هند و برزیل و... را شاهد باشند.
این ماجرا به حال حاضر بر نمی گردد بلکه قرن ها است غربی ها در این راستا فعالیت می کنند و تلاش می کنند اجازه ندهند این کشورها جایگاه بین المللی خود را باز یابند.
فراموش نکنید به صورت تاریخی ابر قدرت های اقتصادی جهان در شرق حضور داشتند و نه در غرب و کل تلاش غرب طی چند قرن اخیر این بوده است که شرق را به تصرف خود در بیاورد و دارایی های آن را به غارت ببرد و همچنین اجازه رشد مجدد به کشورهای شرقی را ندهد.
انگلیسی ها دو جنگ بر علیه چین راه انداختند که به نام جنگ های تریاک معروف بود و چینی ها را مجبور کردند تا رسما اجازه ورود تریاک به چین و توزیع آن را بدهند.
البته برخی شاهان ما بدون جنگ چنین اجازه ای را به انگلیسی ها دادند.
هدف انگلیسی ها از پخش تریاک در شرق علاوه بر سود سرشار فروش مواد مخدر این بود که مردمان این کشورها معتاد شوند و دیگر کار نکنند تا مبادا این کشورها بتوانند پیشرفت کنند.
نیاز به این ندارد که یک تحلیلگر خبره باشید تا متوجه این ماجرا شوید، کافی است مقداری صفحات تاریخ را ورق بزند و چند صفحه از تاریخ جهان را مطالعه کنید تا دریابید در طول تاریخ چین و هند و ایران و... ابرقدرت های اقتصادی جهان بودند و همیشه همه کشورها تلاش داشتند راهی برای تجارت با آنها باز کنند.
گویند تاریخ مثل چرخ و فلک می ماند و مدام می چرخد و تکرار می شود.
تاریخ ثابت کرده است که به هیچ عنوان نمی توان روی کشورهای غربی حساب باز کرد چرا که ساختار فکری غربی ها بر اساس حقه بازی و کلک و دروغ و دغل بنا شده و سیاست آنها نسبت به دیگر کشور ها هم همین است.
تصور نکنید که این ساختار سیاسی فقط در رابطه با کشورهای شرق به این ترتیب است بلکه حتی نسبت به خودشان هم همینطور است.
آیا به یاد دارید حدود یکسال پیش بود که آمریکایی ها و انگلیسی ها پشت پرده توافقاتی با استرالیا امضا کردند تا قرارداد خرید زیردریایی های خود با فرانسه را لغو کند و از آنها زیردریایی بخرد.
یا همین امروزه آمریکایی ها به هر ترتیبی شده کشورهای اروپایی را وادار می کنند تا ده برابر بیشتر از سابق برای خرید انرژی از آمریکا هزینه کنند در حالی که خودشان به خوبی می دانند اگر روسیه را تحریم نکنند می توانند یک دهم هزینه انرژی پرداخت کنند.
حتی کشورهای اروپایی که از تمکین به این دستور آمریکا خودداری می کنند با منفجر شدن خط لوله نورد استریم مواجه می شوند تا عملا نتوانند از روسیه انرژی خریداری کنند.
حال تصور کنید اگر اینها با همدیگر اینگونه رفتار می کنند با ما چگونه رفتار خواهند کرد.
برجام بهانه ای بود تا ما ایرانی ها متوجه شویم که مساله غرب با ما مساله تعامل نیست بلکه بحث، بحث موجودیت است و آنها کلا موجودیت ایران را قبول ندارند و می خواهند ایران را نابود کنند، وگر نه در برجام ایرانی ها به اکثر خواسته های غربی ها پاسخ مثبت دادند حتی مواردی که منطقی به حساب نمی آمد پذیرفتند و پیش از موعد به همه تعهدات خود عمل کردند تا حسن نیت خود را نشان دهند، ولی چه شد؟
خب، چون برخی انگار مسخ رابطه با غرب و آمریکا بودند باز هم تلاش کردند به نوعی با غربی ها کنار بیایند ولی در نهایت امروزه تیمی سر کار آمده است که آنگونه فکر نمی کند و باور دارد وقت آن رسیده که به غربی ها بگوید دیگر بس است.
بسیاری شرط بندی کرده بودند که آقای رئیسی و تیم ایشان در این سیاست موفق نمی شوند اما تحکیم روابط با روسیه و کشورهای آسیای میانه و همچنین ورود ایران به گروه شانگهای و... نشان داد که اتفاقا بر عکس این سیاست می تواند موفق باشد.
سفر آقای رئیسی به چین واستقبال ویژه ای که از او در این سفر شد نشان می دهد که چینی ها هم به خوبی متوجه اهمیت رابطه خود با ایران هستند و متوجه هستند که ایران امروز با ایران دیروز خیلی فرق دارد و می توانند روی رابطه خود با ایران حساب باز کنند.
در واقع مهم ترین نکته برای چینی ها این بود و هست که آیا اگر با ایرانی ها توافقاتی امضا کنند اجرایی خواهد شد؟ و آیا اگر در آینده ایرانی ها با غربی ها به توافقاتی برسند، باز هم مانند زمان برجام زیر پای چینی ها را خالی خواهند کرد؟
به نظر می رسد آقای رئیسی در این زمینه بسیار موفق عمل کرده و توانسته به چینی ها ثابت کند که اگر دست دوستی با دولت وی را بفشارند، وی تا آخر خط پای توافقات با آنها ایستاده است.
برای ثابت کردن این ماجرا هم دولت آقای رئیسی ابتدا با دیگر کشورهای شرقی و مخصوصا روسیه کار کرد و نشان داد که سیاست دولت فعلی با دولت قبلی بسیار متفاوت است.
همانگونه که ایرانی ها به همکاری با چین برای حل مشکلات اقتصادی خود نیاز دارند چینی ها هم به ایران برای مقابله با رفتارهای خصومت وار آمریکا نیاز دارند.
فراموش نکنید به صورت تاریخی جاده ابریشم از ایران می گذرد و قطعا چینی ها برای اینکه راه گریزی به غرب داشته باشند ترجیح می دهند این راه باز باشد.
اگر این مسیر باز و قابل اعتماد باشد چینی ها با اطمینان بیشتری می توانند با آمریکا مقابله کنند.
علیرغم تلاش مذبوحانه کشورهای غربی برای محاصره روسیه همین که مسیر ایران برای روسیه باز ماند تحریم های غربی ها بر علیه روسیه ناکام ماند.
چینی ها هم می دانند اگر در آینده غربی ها بخواهند این کار را با چین تکرار کنند اگر مسیر ایران باز باشد به هیچ وجه آمریکایی ها نمی توانند چین را خفه کنند.
از طرفی دیگر ایرانی ها هم به خوبی می دانند اگر احیانا بخواهند به توافقاتی با غرب برسند باید دستشان در شرق پر باشد و اینگونه نیست که بروند و بنشینند با غربی ها و بر اساس حسن نیت غربی ها بتوانند به نتیجه ای برسند.
حرکت های آقای رئیسی در عرصه بین الملل هم نشان می دهد که وی به خوبی موفق شده این کار را انجام دهد و امروزه دلیل اینکه غیض آمریکایی ها درآمده است و از طریق رسانه هایشان در حال انتقاد و حتی تهدید ایران و چین هستند این است که می دانند تحکیم روابط ایران و چین به معنای شکست بسیاری از نقشه های آنها است.
بحث و گفتگو