به گزارش اسپوتنیک، از راننده تاکسی گرفته تا بقالی سر کوچه تا مردم کوچه بازار، چه در تهران چه در شهرهای دیگر ایران، همه صحبت شان قیمت ارز و طلا است.
البته بدیهی است که چنین باشد، چون همه مردم دلواپس اوضاع اقتصادی و سرمایه های خود می باشند و رفتار مردم در تلاش برای حفظ ارزش دارایی خود امری طبیعی می باشد، اگر مردم چنین کاری نکنند عجیب است.
برخی باور دارند که دولت برای پوشش هزینه های خود و کسری بودجه قیمت ارز را بالا برده (که البته دولت به شدت تکذیب کرده) و برخی دیگر تحریم ها را مقصر می دانند و برخی هم اعتراض کنندگان و فضاسازی های خارج نشینان خوش نشین که از آن طرف می گردند تا ببینند چه بلایی می شود سر مردم ایران بیاورند.
برخی حتی انگشت اتهام را به سمت جریان های داخلی مخالف دولت نشانه می گیرند و باور دارند که برخی در داخل در صدد هستند که دولت را زمین بزنند و بازار را به هم می زنند و برخی دیگر ضعف مدیریتی دولتی را مقصر می دانند.
هر دلیلی برای این ماجرا باشد، در هر جای دنیا که باشد، نابسامانی ارزی چون روی قوت مردم تاثیر دارد همیشه مورد توجه همه هست.
در این شرایط هم قطعا تنها کسی که سود می برد رانت خواران و سودجویان و دلالانی هستند که به دنبال کاسبی با قوت مردم می باشند.
طبق همه اطلاعات مرتبط با اوضاع اقتصادی ایران همه می دانند که حد اقل در حال حاضر دولت آنقدر ذخیره و درآمد ارز خارجی دارد که بازار داخلی را بتواند کنترل کند و بیش از اینکه این به هم خوردن اوضاع به دلیل مسایل اقتصادی باشد به دلیل مسایل سیاسی و جنگ های روانی است.
البته آقای فرزین رئیس بانک مرکزی هم در گفتگوی اخیر خود با صدا و سیما به این نکته اشاره داشتند.
یکی از مسئولین دولتی هم به صراحت اعلام کرده که هر چه قدر قیمت ارز بالا برود یک ریال اش به جیب دولت نمی رود چون بودجه دولت روی نرخ ثابتی بسته شده.
ای کاش همه ما به التفاوت به جیب دولت و بیت المال می رفت و نه دلالان و سودجویان و رانت خواران، چون در نهایت اگر وارد بیت المال شود ممکن است برای رفاه مردم هزینه شود ولی وقتی به جیب دلالان و سودجویان و رانت خواران برود دیگر مردم سودی از ماجرا نمی برند و عملا این پول از جیب مردم خارج می شود و به جیب آنها می رود.
همه کشورهای دنیا به جز یکی دو کشور به این نتیجه رسیده اند که تا زمانی که قیمت ارز تک نرخی نشود زمینه فساد وجود دارد و رانت خواران راهکارهایی برای سوء استفاده از سیستم بانکی پیدا می کنند.
امروزه مثلا می بینیم که بانک مرکزی برای کنترل بازار ارز به هر کارت ملی پنج هزار دلار پرداخت می کند.
البته همین تصمیم بانک مرکزی موجب آن شده که امروز بازار ارز در سراشیبی قرار بگیرد وقیمت نزولی شود.
اما تا کی بانک مرکزی می خواهد چنین کاری را انجام دهد؟
مجموع ما به التفاوت قیمت ارز دولتی و قیمت ارز بازار آزاد چیزی حدود 20 ملیون تومان است و بدیهی است بسیاری به امید سود بردن وارد این بازار می شوند و برخی هم برای حفظ سرمایه های خود ارز می خرند و در خانه های خود ذخیره می کنند واصلا دنبال فروش آن نیستند.
هر اقتصاد دان تازه کاری هم می داند که این ماجرا در نهایت به ضرر دولت است چون هر چه قدر دولت بخواهد ارز در بازار تزریق کند باز هم امکان پوشش همه تقاضاها وجود ندارد علاوه بر اینکه پولهای ذخیره شده در منازل مردم موجب رکود اقتصادی می گردد در حالی که پولها باید در چرخه مالی کشور قرار داشته باشد.
اوایل انقلاب تیمی سر کار آمدند که جریان چند نرخی ارز را ایجاد کردند و خوب در آن زمان بسیاری از بالا سر این ماجرا ملیاردر شدند و بعد حکومت تصمیم گرفت به هر قیمتی شده ارز را تک نرخی کند و فقط همان زمان بود که فضای ارزی کشور با آرامش مواجه شد.
چند سال قبل همان تیم باز هم سر کار آمدند و باز هم گشتند تا راهکاری برای چند نرخی کردن ارز پیدا کنند و ترامپ هم فرصت مناسب برای آنها را فراهم کرد و از همان روزی که ارز چند نرخی شد کل کشور درگیر جریان نابسامانی ارز در کشور شد.
تجربه در ایران ودر همه جای جهان ثابت کرده که هر راهکاری به جز تک نرخی کردن قیمت ارز اتخاذ شود در نهایت ضرر آن به خزانه کشور و همچنین مردم وارد می گردد.
همچنین به نظر می رسد بانک های ایران باید به هر ترتیبی شده اعتماد مردم را برای سپرده گذاری ارزی جلب کنند و قطعا این اعتماد فقط با تضمین های مناسب برای بازپرداخت سپرده ها بر اساس اصل سپرده محقق می گردد و تا وقتی که چنین نشود معادل ملیاردها دلار از پولهای مردم درخانه ها می ماند و وارد چرخه اقتصاد نمی گردد.
خودداری از تک نرخی کردن قیمت ارز نه فقط در داخل به ضرر کشور می باشد بلکه درخارج هم به ضرر کشور می باشد چرا که امروزه بسیاری از کشورها حاضر هستند به ترتیبی با ایران مراودات مالی داشته باشند اما چون قیمت ارز چند نرخی است این مراودات مالی انجام نمی گردد.
به عنوان مثال می گویم همین بانک ملی و بانک میربیزنس که با هم در زمینه تبادلات مالی ایران و روسیه همکاری دارند، خوب شما اگر در روسیه ارز به بانک میربیزنس بدهید، بانک ملی آن را به قیمت ارز نیما (28500 تومان برای هر دلار) می خواهد به شما تحویل دهد که با توجه به قیمت روز ارز در بازار (حدود 44000 تومان) یعنی چیزی حدود یک سوم مبلغ کسر می گردد.
کدام عقل سالمی قبول می کند که چنین کاری را انجام دهد؟
خوب طبیعی است که هیچ تاجری حاضر نمی باشد سرش کلاه برود و هیچ تاجری نمی آید پولش را در بانک بگذارد و حواله کند و می روند راهکار های دیگر برای انتقال پول خود پیدا می کنند.
در حالی که اگر بانک ها قیمت منطقی محاسبه می کردند وقیمت ارز تک نرخی بود و امکان وجود چنین رانتی وجود نداشت همه ترجیح می دادند حواله های خود را از طریق بانک ها انجام دهند و طبیعی بود که بخش عمده ای از این پولها اصلا در بانک ها باقی می ماند و امکان گردش مالی ایجاد می شد.
به هر حال نباید فراموش کنیم که کنترل قیمت ارز فقط بحث ارز پاشی در بازار نیست بلکه توان جذب ارز در بانک ها است ولی به دلیل سیاستهای غلط مربوط به چند نرخی امروزه بانک ها امکان جذب سرمایه های ارزی را ندارند و قطعا دولت امکان ندارد بتواند همه تقاضاهای جامعه را به صورت نا محدود پاسخ دهد، مگر اینکه قیمت ارز تک نرخی شود و هر چه قدر قیمت بالا برود سرمایه ارزی ملی که با زحمت فراوان به دست می آید به نرخ روز حفظ گردد.