علیرغم اینکه ادعا می شود که بازی های ورزشی باید خارج از همه چهارچوب های سیاسی در جهان باشد اما چه قبل از برگزاری مسابقات چه بعد از برگزاری مسابقات مشاهده می شود که قطر با حمله بی سابقه سیاسی و روانی و تبلیغاتی مواجه می باشد.
از همان ابتدای کار هم غربی ها همه چیز را سیاسی کردند، که برجسته ترین اقدام آنها حذف به نا حق روسیه از جام جهانی بود.
حال چرا روی رسانه های غربی تکیه می کنم؟
چون مشاهده می کنیم حمله های رسانه ای که توسط رسانه های این کشورها بر علیه قطر انجام می شود توسط رسانه های دیگر انجام نمی شود.
البته کاملا هم واضح است که ماجرا از کجا آب می خورد.
قبل از برگزاری جام جهانی اینها حمله هایی را درباره حقوق کارگران و... شروع کردند و شب شروع بازی ها بحث هایی مانند بحث همجنسبازان و مصرف الکل و خودداری از رعایت آداب عمومی در قطر و ... را مطرح کردند.
وقتی شما به هر کشوری در جهان سفر کنید اولین تذکری که به شما داده می شود این است که باید به فرهنگ و تمدن آن کشور احترام بگذارید.
برگزار کنندگان جام جهانی هم از همان ابتدا که قطر را انتخاب کردند به خوبی با شرایط فرهنگی و تمدنی قطر آشنایی داشتند و هیچ معنی نداشت که شب ما قبل شروع بازی های جام جهانی در قطر بخواهند این مسایل را مطرح کنند.
هیچ منطقی وجود ندارد که کشوری بخواهد برای مدتی دین و ایمان و قانون اساسی خود را کنار بگذارد تا دیگران راضی باشند جام جهانی در آن سرزمین برگزار شود.
قطر هم روی همین اصول پایبند ماند.
مضاف بر همه اینها مشاهده می کنیم که در این جام هجمه "ضد عرب" و "ضد اسلام" آنقدر شدید بود که حتی صدای کارشناسان خود کشورهای غربی را هم در آورد.
امری که نشان می دهد اینها حتی در ورزش هم تحمل موفقیت اعراب و مسلمانان را ندارند.
به عنوان مثال می گویم، بحث پیروزی عربستان سعودی بر آرژانتین که واقعا به دلیل درخشش بازیکنان عربستان سعودی بود ولی رسانه های غربی تلاش کردند که آن را زیر سوال ببرند.
یا بحث پیروزی مراکش بر بلژیک که کار به آشوب در خیابان های بلژیک کشید.
یا پیروزی ایران بر ویلز و...
علیرغم همه اختلافات سیاسی که ممکن است مردم کشورهای مختلف با هم داشته باشند آنچه کاملا واضح است این می باشد که بسیاری از بازی ها به مبارزه سیاسی میان شرق و غرب تبدیل شده و مثلا امروز که بازی میان ایران و آمریکا است همه طرفداران تیم های غیر وابسته به ناتو طرفدار ایران هستند و آمریکایی ها مجبور شده اند پنج هزار بلیط برای سربازان خود که در پایگاه آمریکایی در قطر مستقر هستند بخرند تا از تیم آمریکا حمایت کنند.
از مالزی و سنگاپور و چین و روسیه گرفته تا خاورمیانه و آفریقا و آمریکای لاتین همه طرفدار ایران هستند.
این فضا را هم همان غربی ها با هجمه های رسانه ای خود راه انداخته اند.
همه این اتفاقات نشان داد که آنقدر بر علیه اعراب و مسلمانان در غرب فضاسازی منفی شده که اینها به هیچ وجه تحمل موفقیت هایی را که اعراب و مسلمانان بدست می آورند ندارند.
اینها حتی تحمل اینکه قطر با موفقیت توانسته جام جهانی را به این خوبی مدیریت وبرگزار کند را هم ندارند.
همین جریان و رویکرد نشان داد که در تناقض با اظهار نظرهای سیاسی دشمنی غربی ها با کشورهای شرقی مخصوصا اسلامی و عربی از روی کین است.
بر اساس مقررات فیفا قطر تعهد کرده که طی بازیها به آنهایی که با اهداف ورزشی می خواهند به قطر سفر کنند ویزا بدهد و طبق مقررات قطر حق دارد آنهایی که با اهداف غیر ورزشی حضور دارند را از خاک خود بیرون کند، مخصوصا آنهایی که به دنبال به آشوب کشیدن بازی ها هستند.
در این راستا مشاهده کردیم که از قبل بسیاری هواداران تیم های ورزشی اروپایی مخصوصا انگلیسی که در مسابقات سابق آشوب به پا کرده بودند از ورود به قطر منع گردیدند و همچنین برخی افراد که به عنوان تماشاگر و یا خبرنگار ویا ... دنبال سیاسی کردن بازی ها وفضاسازی بودند یا اجازه ورود پیدا نکردند یا انکه پس از اینکه ثابت شد که هدف اینها از حضور در قطر تماشای بازی ها نیست بلکه ایجاد آشوب است از قطر طرد شده اند.
به دلیل این تعهد خود قطر مجبور شده که به خبرنگاران و تماشاگران اسرائیلی اجازه ورود به خاک خود را بدهد اما برخی از اینها با هدف پوشش خبری بازی ها و یا تماشای آن به قطر نیامده بودند بلکه با یک هدف سیاسی و آن عادی جلوه دادن روابط اسرائیل با عربها و مسلمانان به قطر آمده بودند.
آنچه بسیار حائز اهمیت بود این بود که مردم قطر و تماشاچیشان دیگر کشورها خودشان پاسخ اینها را دادند و با طرد اسرائیلی ها نشان دادند که به هیچ وجه موافق عادی سازی روابط با اسرائیل وهمچنین نابودی حق ملت فلسطین نیستند.
به این دلایل می توان گفت قطر موفق شده به جهان ثابت کند که مسلمانان و عرب ها با احترام به عقاید و باورهای خود توانایی آن را دارند که بزرگترین کارها را انجام دهند و در حدی از مدیریت هستند که بتوانند چنین رویداد بزرگی را با موفقیت مدیریت کنند.
همچنین عادی سازی روابط با اسرائیل تا زمانی که حقوق ملت فلسطین استیفا نگردد حرفی توخالی بیش نیست.
قطر ثابت کرد که پایبندی به اصول و عقاید و فرهنگ و تمدن هیچ تنافی ای با پیشرفت ندارد و یک ملت می تواند هم به باورهای خود پایبند باشد هم پیشرفت کند و هیچ دلیلی ندارد که برای پیشرفت کردن ملتی بخواهد اصول تمدنی خود را زیر پا بگذارد، اگر غربی ها این کار را کرده اند به این دلیل بوده که کلا فرهنگ و تمدن واصول وعقایدی نداشته اند که به آن پایبند بمانند.
همچنین آنچه را که مسول سیاست خارجی اروپا آقای بورل اظهار داشته بود، اروپا بهشتی است که جنگل می خواهد آن را نابود کند، گفته های بی محتوایی نیست و وقت آن رسیده که اروپایی ها متوجه شود دیگر در بهشت نیستند وجهان دیگری وجود دارد که آن جهان بهشت است و آنها در جنگل هستند.
قطر ثابت کرد تمدن هنوز در شرق است و هنوز غربی ها غیر متمدن هستند.