گزارش و تحلیل

دزدی هایی که بوی امنیتی می دهد

چند روز پیش فیلمی در رسانه های اجتماعی منتشر شد که فردی در وسط روز در وسط یک اتوبان شلوغ (نیایش) وسط صدها ماشین و راننده به یک راننده زن حمله کرده و گوشی موبایل وی را به سرقت برده.
Sputnik
امروز هم فیلمی از حمله به یک زن در خیابان بنی هاشم تهران و ضرب و شتم وی وسپس سرقت کیف و گوشی وی را در رسانه های اجتماعی مشاهده کردم.
البته مشابه همین جریان یکی دو ماه پیش برای همسر بنده پیش آمد که فردی اقدام به بازکردن درب ماشین و سرقت گوشی وی و فرار کردن نمود.
قبل از آن هم گوشی خود بنده را دقیقا جلوی درب مجلس شورای اسلامی در خیابان ایران از داخل ماشین به سرقت بردند، نزدیک همان جایی که عوامل اسرائیل یکی از رزمندگان مدافع حرم را در روز روشن به شهادت رساندند.
حتی به نظر می رسد اسرائیلی ها و آمریکایی ها برای انجام اعمال تروریستی خود نیاز ندارند افرادی را از خارج کشور به داخل کشور بفرستند، می روند سراغ همین ها، که عموما هم افراد سابقه دارد هستند ویا از اتباع بیگانه هستند که به صورت قاچاق از خارج به ایران آمده اند، و اینها حاضر و آماده هستند که دست به هر کاری که اهداف اسرائیل و آمریکا و متحدین شان را محقق کند، بزنند.
وتقریبا کسی از دوستان نیست که جریان سرقت گوشی خود و همسرم را برایش تعریف کرده باشم و درباره سرقت گوشی و یا کیف خود برایم تعریف نکرده باشد.
قبلتر سرقت ها در جاهای خلوت و تاریکی شب ودر نقاط خاصی از شهر اتفاق می افتاد ولی این روزها این سرقت ها به وسط روز روشن در مقابل چشم مردم و... انتقال پیدا کرده.
برخی خودداری مردم از واکنش نشان دادن وکمک به هم نوع خود را به دلیل وجود قوانین متداخل که از حق و حقوق دزدها حمایت می کند می دانند.
آیا وقت آن نرسیده که مانند بسیاری از کشورهای دیگر قانونی تصویب کنیم که تبهکاران هیچ حق و حقوقی ندارند و قوانین حمایت از حقوق انسان ها از اینها سلب می گردد؟
چه معنایی دارد که اگر مردم با دزدی که در حال دزدی است برخورد کردند و دست و یا پایش را شکستند مجبور باشند دیه پرداخت کنند، اتفاقا باید قانونی تصویب شود که آن دزد مجبور شود هزینه شکسته شدن دست و پایش را به آنکه شکسته بدهد، چون زحمت کشیده این کار را کرده تا وی نتواند به حقوق دیگران تجاوز کند.
برخی دیگر هم ترس مردم از اینکه ممکن است دزد مربوطه سلاح سرد و یا گرم داشته باشد و به آنها آسیب بزنند می دانند.
برخی دلیل کثرت این سرقت ها را مشکلات وفشار های اقتصادی می دانند و برخی دیگر نبود قوانین بازدارنده ومحدودیت هایی که برای پلیس در برخورد با این دزدها و ارازل و اوباش ایجاد شده را دلیل گسترش این نوع سرقت ها می دانند.
آنقدر این قوانین بازدارنده ضعیف است که حتی مشاهده می کنیم برخی ارازل واوباش به خود اجازه می دهند به پلیس حمله کنند و حتی افسر پلیس را شهید کنند.
اگر توجه داشته باشید وقتی که مجلس قانون استفاده از سلاح برای پلیس را تصحیح می کند، چه کسانی واکنش نشان می دهند، همان رسانه های وابسته به سازمان های اطلاعاتی دشمن.
چرا؟
چون عوامل آنها اینجا ممکن است آسیب ببینند.
که البته هر کدام که باشد به نظر می رسد ضرورت دارد نمایندگان مردم و قوه قضائیه دست بکار شوند و با فوریت هر چه تمامتر قوانین بازدارنده ای تصویب کنند که هم دست قضات و هم دست نیروی انتظامی برای برخورد با این مجرمین باز باشد.
همچنین به نظر می رسد وقت آن رسیده که قوانینی تصویب شود که این حق و حقوق را به مردم بدهد تا در صورت مشاهده چنین منکری بتوانند خودشان دست به کار شوند و وارد شود و اگر هم آسیبی به دزد ویا تبهکار برسد آنها از هرگونه مجازاتی معاف باشند وهمه حق و حقوق انسانی و شهروندی تهبکار از او سلب گردد.
در بسیاری از کشورها مردم به عنوان همیار پلیس شناخته می شوند و در صورتی که جرمی را مشاهده کنند نه فقط حق دارند بلکه حتی موظف هستند به عنوان یک وظیفه اجتماعی ورود کنند وعملا به پلیس یاری برسانند.
البته در فرهنگ جامعه ما هم چنین بود و معمولا مردم ورود می کردند و اینگونه نبود که مجرمین جسارت کنند در روز روشن در میان مردم به ناموس مردم جسارت کنند و یا اموال دیگران را بدزدند، اما به نظر می رسد قوانین متداخل در این جریان موجب آن شده که مردم فرهنگ حمایت از همدیگر در جامعه را از دست بدهند.
اما یک نکته در این جریان وجود دارد که شاید بسیاری از آن غافل می باشند و آن این است که به نظر می رسد این نوع سرقت ها سازمان یافته است و اینگونه نیست که چند نفر خودسر تصمیم به انجام سرقتی گرفته اند و این کار را انجام می دهند.
سالها است که ایرانی ها به خود می بالند که علیرغم همه فشارها و تحریم ها و ... که بر علیه ایران اعمال شده ولی ایران امن ترین کشور در منطقه خاورمیانه می باشد.
همزمانی این اتفاقات با اعمال تروریستی که توسط عوامل دشمن انجام می شود می تواند به هم مرتبط باشد.
مخصوصا اگر توجه داشته باشیم که با توجه به شرایط ردیابی گوشی های تلفن همراه در ایران و عدم امکان فروش آن به دلیل ردیابی در داخل ایران اینها مجبور می باشند همه گوشی ها را مثلا جمع کنند و به باندی بدهند که از کشور خارج کند وخوب این جریان نشان می دهد که باندهای مافیایی پشت ماجرا هستند وگرنه این همه سرقت گوشی موبایل معنی نمی دهد.
حال این جریان را در کنار اینکه امروزه همه این تبهکاران حامل انواع و اقسام سلاح های سرد و یا حتی گرم می باشند قرار دهید و جستجویی ساده در رسانه های گروهی انجام دهید تا ببینید به راحتی انواع و اقسام سلاح ها در گروه های اجتماعی فروش می رود، که البته همین دو ماه گذشته فرمانده نیروی انتظامی هم درباره این موضوع صحبت کردند.
آیا فکر می کنید این سلاح های سرد و گرم توسط افراد ماجراجوی معمولی در رسانه های اجتماعی پخش می شود، یا اینکه مراجع امنیتی دشمن پشت ماجرا هستند که می خواهند این نوع سلاح ها در جامعه رواج یابد.
اینها را که کنار هم قرار دهید احتمالا به سرنخ هایی می توان رسید که این جریان ها جریان خودسر و یا به دلیل اینکه برخی افراد چون مشکلات اقتصادی دارند با چنین مسایلی مواجه می باشند نیست، بلکه هدف ایجاد رعب و وحشت و نا امن کردن جامعه می باشد و ماجرا از جای دیگر آب می خورد، جایی که وابسته به دستگاه های امنیتی دشمن است.
همین الآن اگر چرخی در تهران بزنید می بینید که تعداد زیادی از موتورها با پلاک های کاملا پوشیده در حال تردد هستند، هیچ شکی نیست که رانندگان و اصحاب این موتورها برای انجام کارهای خلاف چنین کاری کرده اند، آیا فقط باید اینها توقیف شوند یا اینکه راکبین و اصحاب اینها هم بازداشت و مورد تحقیق قرار بگیرند؟
توجه داشته باشید اکثر قریب به اتفاق این سرقت ها و اعمال تروریستی و... هم توسط همین موتورسواران انجام می شود.
اگر فردی معمولی به دلیل اینکه مشکلات اقتصادی دارد بخواهد دست به سرقت بزند حتما نوع و روش سرقت وی فرق دارد.
به همین دلیل به نظر می رسد تا دیر نشده باید توجه داشت که با این افراد نباید از روی دلسوزی درباره چند آدم بد بخت بیچاره برخورد کرد بلکه باید با اینها به عنوان عوامل مزدور سازمان های امنیتی دشمن برخورد کرد مگر اینکه بر عکس اش ثابت شود که آنوقت شاید حد اقل جرم این افراد مفسد فی الارض باشد چون اینها فقط سرقت انجام نداده اند بلکه به گفته آقای اژه ای، رئیس محترم قوه قضائیه، امنیت روانی جامعه را نیز به خطر می اندازند.
قطعا اگر دست آگاهی را باز بگذارند تا به بازداشت دزدها اکتفا نکنند و مال خرها و رابط های آنها را پیدا کنند می توان به ضرس قاطع دریافت که پشت اینها باند های امنیتی قرار دارند، نه باندهای مافیایی سرقت.
بحث و گفتگو