البته با توجه به اینکه همه صحنه های جرم ضبط شده و کل ایران این صحنه های دلخراش و شهادت مظلومانه افسر نیروی انتظامی را نگاه کرده اند بعید به نظر می آید کمتر از حکم اشد مجازات که همان اعدام است برای قاتل صادر شود ولی اینجا مسایلی است که شاید لزوم دارد درباره آن هم بحث شود.
تصور کنید آن مجرمی که آنقدر جسارت دارد با یک افسر نیروی انتظامی که مسلح هم می باشد چنین کاری کند با مردم معمولی غیر مسلح چه کارهایی که نمی کند.
این روزها امکان ندارد شما در خبرها نگاهی گذرا بیاندازید و اخباری درباره سرقت های مسلحانه و یا با سلاح سرد توسط اوباش به چشمتان نخورد و در بسیاری از این موارد اوباش اقدام به مجروح سازی و آسیب زدن به مردم برای سرقت مثلا یک گوشی موبایل می نمایند.
این جسارت از کجا آمده؟
از همان قانونی که محدودیت استفاده از اسلحه را برای مامورین نیروی انتظامی ایجاد کرده ومجرمین کاملا از آن مطلع می باشند.
وقتی که مامورین نیروی انتظامی مجبور می باشند برای استفاده از اسلحه در مقابل ارازل و اوباش و یا حتی به درک واصل کردن آنها پاسخگو باشند و زندگی آنها تحت تاثیر کشتن یک مجرم قرار می گیرد مشاهده می کنیم که آنها مجبور می شوند در استفاده از اسلحه مردد شوند و ارازل و اوباش هم وقتی که از این قوانین مطلع می شوند برای خود حکومت می کنند.
من هر چه قدر در قوانین و مقررات کشورهای دیگر مطالعه کردم نتوانستم قوانینی مشابه قوانین خودمان پیدا کنم، قوانینی که برای نیروی انتظامی محدودیت در برخورد با مجرمین ایجاد می کند.
در همه جای دنیا مامور نیروی انتظامی مجاز است اگر فردی سلاح سرد و یا گرم حمل می کند پس از اخطار و در صورت خودداری فرد از زمین گذاشتن سلاح خود به قصد کشت به او تیراندازی کند.
حتی در بسیاری از کشورهای دنیا عمدا چنین قوانینی تصویب کرده اند تا محاکم و زندان ها درگیر محاکمه چنین افرادی نشوند و جامعه از شر اینها خلاص شود چون قانون گذاران تشخیص داده اند که باید چنین باشد.
بعد در کشور ما قانون تصویب می کنند که اول اخطار و بعد شلیک هوایی و بعد به زیر کمر شلیک شود و بعد...
تصور کنید در آن چند ثانیه حیاتی برای مامور نیروی انتظامی وی باید چند پروتوکل را رعایت کند تا مبادا به دلیل برخورد با اوباش و مجرمین مجبور باشد پاسخگو باشد.
حالا آنهایی که چنین قانونی را تصویب کرده اند لطف کنند تشریف بیاورند پاسخگوی خانواده شهید رنجبر باشند.
همچنین تشریف بیاورند و ببینند قوانینی که اقتدار نیروی انتظامی در برخورد با ارازل و اوباش را تضعیف می کند چه به سر جامعه آورده است.
امروزه جامعه شدیدا نیاز به آن دارد که قوانینی تصویب گردد تا به نیروی انتظامی اجازه برخورد بسیار بسیار قاطع با ارازل و اوباش را بدهد و اگر چنین نشود قطعا جرم و جنایت در مملکت غوغا خواهد کرد.
شاید بد نباشد به آن محیط بان که امروزه با حکم اعدام مواجه می باشد هم اشاره کنم.
قطعا وقتی که محیط بانان و مامورین نیروی انتظامی و کلا مجریان قانون مشاهده می کنند که ماموری به دلیل انجام ماموریت خود با چنین احکامی مواجه می باشد در برخورد با مجرمین مردد می شوند.
همه آنهایی که فیلم ترور شهید رنجبر را مشاهده می کنند قطعا تایید می کنند که فیلم نشان می دهد شهید رنجبر در برخورد با آن رزل و استفاده از اسلحه خود مردد بود چرا که قطعا به فکر آن بوده که اگر شلیک کند و جامعه را از شر چنین رزلی خلاص کند احتمال دارد با شرایط آن محیط بان مواجه گردد.
به نظر می رسد اشد مجازات برای جلوگیری از تکرار چنین حادثه و حوادثی چه برای نیروی انتظامی چه برای تک تک مردم کافی نیست و حتی تغییر قانون حق استفاده از اسلحه برای نیروی انتظامی کافی نباشد بلکه باید قانونگذار قوانینی تصویب کند که مامورین نیروی انتظامی و مجریان قانون تحت چتر حمایت قانون در صورت استفاده از سلاح خود در مقابل متخلفین از قانون قرار گیرند.
همچنین شاید نیاز باشد دیگر قوانین ما مورد بررسی و تنقیح قرار گیرد.
بسیاری از قوانین امروزه موجود است که به دزدان و متخلفین اجازه می دهد تا قانون را دور بزنند و از مجازات فرار کنند.
قطعا بسیاری از مردم ما با چنین مواردی مواجه شده اند اما خود بنده با چند مورد از آن مواجه شده ام و انگشت به دهان که هیچ دو دست روی سر زده ام که ای وای چه بر سر مملکت ما می آید که متخلفین از قانون اینقدر راحت برای خود از قوانین سوء استفاده می کنند و کسی جلودارشان نیست.
به همین دلیل هم باز می گویم اعدام کافی نیست بلکه تغییر بسیاری از قوانین مملکت نیاز است.