گزارش و تحلیل

واقع بینی رهبران امارات دلیل پیشرفت این کشور است

سفر رسمی شاهزاده طحنون بن زاید رئیس دستگاه های امنیتی امارات عربی متحده به تهران که قرار است فردا دوشنبه انجام شود بیش از اینکه معنای امنیتی داشته باشد معنای سیاسی دارد.
Sputnik
سفر رسمی شاهزاده طحنون بن زاید رئیس دستگاه های امنیتی امارات عربی متحده به تهران که قرار است فردا دوشنبه انجام شود بیش از اینکه معنای امنیتی داشته باشد معنای سیاسی دارد.
همه آنهایی که پیگیر مسایل منطقه می باشند به خوبی می دانند که طی چند سال اخیر شاهزاده طحنون چندین بار به صورت غیر رسمی به ایران سفر داشته و رابطه بسیار خوبی با مقامات ایرانی دارد.
اما اینبار بنا شده سفر ایشان به صورت علنی و با دعوت رسمی انجام گردد.
طبق یک مطالعه تحقیقاتی که چند سال پیش با تعدادی از اساتید دانشگاه انجام دادیم امارات تنها کشوری در میان کشورهای عرب حوزه خلیج فارس به حساب می آید که اگر صادرات نفت اش هم متوقف گردد میتواند به حیات خود ادامه دهد.
یکی از ویژه گی های رهبران امارات در این بوده وهست که بخش بزرگی از درآمد های نفتی این کشور را هزینه ایجاد زیر بناهای مختلف اقتصادی نموده اند بگونه ای که امارات عربی متحده چیزی حدود 450 ملیارد دلار تولید ناخالص ملی دارد که بیش از نیمی از (بیش از 55%) آن از خدمات و صنایع و تجارت و توریسم و... تامین می گردد.
طبق همین مطالعه علمی دانشگاهی حتی اگر صادرات نفت امارات عربی متحده به صفر هم برسد باز این کشور می تواند چیزی حدود 250 ملیارد دلار تولید نا خالص ملی داشته باشد و با توجه به جمعیت اصلی امارات درآمد فوق العاده بالایی به حساب می آید.
این در حالی است که به عنوان مثال همسایه بزرگتر امارات یعنی عربستان سعودی چیزی حدود 730 ملیار دلار درآمد نا خالص ملی دارد ولی حدود 95% این درآمد از فروش نفت است و اگر فروش نفت این کشور متوقف شود این کشور مشکل بزرگی در اداره امور خود خواهد داشت.
واقع بینی ای که بسیاری متوجه آن نیستند این است که آینده از آن کشورهایی است که از نظر اقتصادی اقتدار داشته باشند.
در واقع به همین دلیل هم می باشد که ایالات متحده امروزه همه هم و غم خود را متمرکز مقابله با چین کرده.
نمی توان انکار کرد که از نظر قدرت نظامی نیروهای نظامی آمریکا برتری قابل ملاحظه ای نسبت به چین دارند، چینی ها هم کاملا متوجه این جریان هستند، به همین دلیل آنها وارد رویارویی مستقیم و یا رقابت نظامی با آمریکا نشده اند بلکه از زاویه دیگری که همان اقتصاد است ورود کرده اند.
چند سال پیش در سفری به چین فرصت پیدا کردم با برخی افراد ملاقات داشته باشم که بنیانگذاران ساختار نوین اقتصادی چین بودند.
آنها درباره شرایط چند دهه قبل چین و شرایط جدید چین برایم صحبت کردند و اظهار می داشتند بزرگترین کاری که رهبری چین انجام داد دو کار اساسی بود یکی مبارزه قاطع با فساد و دیگری بازکردن فضای تعامل با دیگر کشورها و اظهار می داشتند ما متوجه شدیم که برای اینکه پیشرفت صنعتی و اقتصادی داشته باشیم مجبور هستیم به آمریکایی ها و اروپایی ها به قول معروف کولی بدهیم و به آنها اجازه دادیم تا بیایند و در کشور ما سرمایه گذاری کنند و تلاش کردیم که هنر این صنایع را از دست آنها بقاپیم.
در واقع اماراتی ها هم همین سیاست را اتخاذ کردند.
یعنی در برهه هایی از زمان آمدند و پای آمریکایی ها و اروپایی ها و دیگران را به کشور خود باز کردند و به آنها فضای فعالیت دادند تا در نهایت آن فعالیت های تجاری در کشورشان تثبیت گردد و موجب آن شود که امروزه بیش از 55% تولید نا خالص ملی آنها از نفت نباشد.
با توجه به شرایط موجود پیش بینی می شود که تا سال 2030 حدود 75% تولید ناخالص ملی امارات از نفت نباشد.
اماراتی ها با سیاستی هنرمندانه حتی از چالش های منطقه ای بهره بردند.
زمانی شاید برخی ندانند که لبنان مرکز ترانزیت منطقه به حساب می آمد، جنگ داخلی لبنان موجب آن شد که سرمایه دارها به دنبال مکان امن تری برای سرمایه گذاری خود باشند و امارات توانست این شرایط را برای سرمایه دار ها فراهم کند.
در دهه نود میلادی انگلیس مجبور بود هنگ کنگ را به چین پس دهد و اماراتی ها موفق شدند صاحبان تجارت انگلیسی در هنگ کنگ را تشویق کنند در دبی مستقر شوند.
همچنین در جنگ ایران وعراق اماراتی ها موفق شدند به مکانی امن برای تجار دو کشور تبدیل شوند.
اولین مورد ابتلا به اومیکرون در امارات شناسایی شد
وقتی که عراق به کویت حمله کرد علیرغم اینکه ما ایرانی ها هم مهماندار کویتی ها بودیم اما ساختار باز بانکی و اداری و تجاری امارات به گونه ای بود که فضا را برای انتقال پولها و تجارت های سرمایه گذاران کویتی که محل امن جدیدی فراهم می کرد در حالی که ساختار بسته بانکی واداری و تجاری ایران این زمینه را برای آنها تامین نمی کرد و به همین دلیل بیشتر کویتی ها ترجیح دادند سرمایه ها و تجارتخانه های خود را به امارات ببرند.
البته بد نیست اینجا تلگری هم به خودمان بزنیم و آن این است که همین ساختار بسته بانکی و اداری و تجاری ایران موجبات بیشترین ضرر را به کشور شده و متاسفانه هنوز هم همان سیستم و همان ساختار خطاها در ایران ادامه دارد، سیستمی که بسیار بسته عمل می کند و وابسته به نوعی احتکار در موارد تجارت است و زمینه فعالیت و سرمایه گذاری خارجی و حتی داخلی را می بندد.
و شاید یکی از نمونه های اصلی اش همان سیاست های ارزی کشور باشد که به صورت سینوسی عمل می کند و مدام خطاهای سابق را تکرار می کند و هنوز شرایطی ایجاد می شود که ما به التفاوت قیمت ارز و بازار آزاد در حدی است که صدها نفر فقط برای سوء استفاده از ارز دولتی در مقابل صرافی ها صف می کشند و یا اینکه معلوم نیست ارزهایی را که دولت با مبلغ 4200 هزینه کرده کجا رفته وکالای خریداری شده با این ارز کجا به دست مردم رسیده.
من اولین بار سال 1984 میلادی به امارات سفر کردم، قیمت دلار چیزی حدود 3.66 درهم برای یک دلار بود، امروز بعد از 37 سال اگر به امارات سفر کنید قیمت دلار همان 3.66 درهم برای یک دلار است، یعنی همه آنهایی که برای سرمایه گذاری در امارات برنامه ریزی کرده اند می دانند که ثبات اقتصادی در این کشور وجود دارد، این در حالی است که در همان زمان ما در ایران دو نرخی ارزی داشتیم و هیچ تاجر خارجی ای نمی توانست روی سرمایه گذاری خود در ایران حساب باز کند و بداند در نهایت اگر بخواهد سود سرمایه گذاری اش را از ایران خارج کند چگونه می تواند این کار را کند و امروزه نیز این دو نرخی به ده نرخی تبدیل شده و اگر یک سرمایه گذار خارجی بخواهد بیاید و در ایران سرمایه گذاری کند و سوال کند که قیمت ارز چند است و اگر سود کردم سودم را چگونه می تواند به کشور خودم برگردانم هیچ کس نمی تواند پاسخگوی او باشد، ابتدایی ترین سوالی که هر سرمایه گذار خارجی ای سوال خواهد کرد.
کمک ده میلیارد دلاری امارات به ترکیه
همین امر منجر به آن می گردد که حتی اگر همین فردا آمریکا رسما همه تحریم های خود را لغو کند و بگوید همه می توانند آزادانه با ایران تجارت کنند هیچ سرمایه گذار خارجی ای حاضر نباشد در ایران سرمایه گذاری کند.
هر چه قدر هم مقامات سیاسی ما سخنان زیبا مطرح کنند و ایرانیان خارج کشور و یا سرمایه دارها را تشویق به سرمایه گذاری در ایران کنند تا این معضل حل نشود امکان ندارد کسی حاضر باشد وارد بازار ایران شود.
به هر حال امروزه اماراتی ها با واقع بینی خود موفق شده اند حتی بخش هایی از اقتصاد ایران را در دست بگیرند و علیرغم اینکه همه می دانند بزرگترین تاجر ایران دولت است و همه ذخایر ارزی در اختیار بانک مرکزی ایران باشد ولی همه صرافان منتظر قیمت ارز ایران در دبی باشند تا قیمت تعیین گردد.
یکی از نکات بسیار مهم در واقع بینی اماراتی ها این بوده که علیرغم اینکه امارات طی سالهای متمادی زیرعبای عربستان سعودی قرار داشته اما هیچ وقت تا حد عربستان سعودی خود را با دیگر کشورهای منطقه درگیر نکند و به نوعی تلاش کند توازن روابط را حفظ کند.
البته به جز درگیری اش با قطر که به دلیل رقابت طرفین در حوزه سیطره بر تجارت و رسانه در منطقه به حساب می آید.
زمانی که عربستان سعودی به دلیل درگیری های سیاسی با ایران تلاش کرد همه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس را مجبور به قطع رابطه با ایران کند اماراتی ها فقط سفیر خود را برای مشورت فرا خواندند و رسما هنوز رابطه ایران و امارات در حد سفیر می باشد.
مضاف بر همه اینها اماراتی ها حاضر نشدند رابطه تجاری خود با ایران که رسما به حدود 30 ملیارد دلار و به صورت غیر رسمی به دوبرابر آن می رسد قطع کنند و به رابطه خود با ایران ادامه دادند و همزمان با عربستان سعودی در جنگ یمن همکاری کردند اما نیروهای خود را در خط مقدم جنگ قرار ندادند و فقط به دنبال تصرف موقعیت های استراتژیک یمن بودند.
در حالی که بقیه کشورهای عرب حوزه خلیج فارس در باره رابطه خود با سوریه مانده اند و نمی دانند چه تصمیمی بگیرند مشاهده می کنیم وزیر خارجه امارات به سوریه سفر می کند و با رئیس جمهوری این کشور ملاقات می کند تا نشان دهد امارات وی را به عنوان رئیس جمهوری مشروع سوریه قبول دارد و اگر بنا باشد بازسازی سوریه شروع شود امارات هم در این زمینه ورود خواهد کرد.
در حالی که طی سالهای اخیر عربستان سعودی و بحرین و مصر و امارات و... با ترکیه مشکلات سیاسی داشتند مشاهده می کنیم که امارات رابطه تجاری خود با ترکیه را حفظ کرده و اخیرا هم وزیر خارجه این کشور به ترکیه رفته و در بهبوهه مشکلات اقتصادی ترکیه امارات در این کشور سرمایه گذاری کرده.
بماند بحث موسوم به صلح ابراهیمی که امارات با اسرائیل رابطه برقرار کرده تا خود را از جرگه کشورهای عربی جدا کند و در جرگه کشورهایی که به دنبال کاسبی و تجارت هستند قرار داده.
حال امروزه نیز شاهزاده طحنون به صورت رسمی به ایران سفر می کند تا اگر بنا باشد تحریم ها از بالاسر ایران برداشته شود امارات در زمینه تجارت با ایران جلودار باشد.
اینکه به جای وزیر امور خارجه رئیس دستگاه های امنیتی به ایران سفر می کند نیز دلیل دیگری هم دارد و آن این است که اماراتی ها می خواهند به ایرانی ها تاکید کنند که روابط آنها با اسرائیل هیچ تهدید امنیتی ای را برای ایران به وجود نخواهد آورد و شانتاژ های مطرح شده توسط برخی اسرائیلی ها مبنی بر اینکه قرار است آنها یک همکاری نظامی مشترک با امارات بر علیه ایران داشته باشند هیچ سندیتی ندارد.
در واقع هدف این است که مشخص کنند اماراتی ها سیاست کاسب مسلک برای خود اتخاذ کرده اند و نمی خواهند در هیچ گونه درگیری منطقه ای دخیل باشند.
از همان اول هم رهبران امارات کاملا واقع بین بودند و هدف خود را مشخص کرده بودند و آن این بود که می خواهند در عرصه اقتصادی پیشرفت کنند.
بحث و گفتگو