گزارش و تحلیل

مشکلات مردم آذری در جمهوری اسلامی

تنشی که بین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان بوجود آمده ما را به مسایل قومی- ملیتی منطقه بازمی گرداند.
Sputnik
اسپوتنیک - ولادیمیرساژین خاورشناس مطرح روس در این خصوص چنین می نویسد: تاریخ آذری های ایران ریشه در قرن ها دارد. اما اکنون ما در مورد تاریخ معاصر صحبت می کنیم  که در آن موارد قابل توجه زیادی وجود دارد. پس از جنگ جهانی دوم ، شاه  محمد رضا پهلوی جوان شروع به شکل دادن به ایدئولوژی کرد که می تواند به عنوان "پهلویسم" - یعنی ناسیونالیسم ایرانی" تعریف شود. "پهلویسم" به ریشه های دولتمداری ایران ، به امپراتوری بزرگ سلسله هخامنشی (سده های VI-IV قبل از میلاد) ، به دوران کوروش و داریوش ، که نیمی از جهان را فتح کردند ، رو آورده است.
گزارش و تحلیل
قره‌باغ، دودی که به چشم ایران خواهد رفت
ایدئولوژی "پهلویسم" برای آذربایجانی ها جایی تأمین نمی کرد. در دوران سلطنت محمد رضا پهلوی بود که روند جذب آذری ها به "مین استریم - جریان اصلی ایران" به طور فعال انجام شد.
سیاست شاه نیز یعنی "انقلاب سفید" در دهه 1960-1970  -  مجموعه ای از اصلاحات سیاسی و اجتماعی-اقتصادی   با هدف توسعه سریع صنعت ، کشاورزی مدرن و به طور کلی برقراری سرمایه داری در کشور به این کار مساعدت کرد.
آذری ها در ایران ، تحت شرایط اصلاحات شاه به سه دسته تقسیم شدند: ساکنان روستایی مناطق شمال آذربایجان ، طرفداران شیوه زندگی سنتی؛ ساکننان شهرهای بزرگ از جمله روشنفکران و افراد تحصیل کرده ، که همچنان خود را آذری معرفی می کنند  و سرانجام تعداد قابل توجهی از افرادی که خود را ایرانی می دانند.
در چنین شرایطی ، آذری های ایرانی با انقلاب اسلامی ایران روبرو شدند.
جا دارد گفته شود که ایدئولوگ ها و دست اندرکاران انقلاب اسلامی در ایران مسأله ملی را انکار کردند ، زیرا آنها در اصل مفهومی به عنوان ملت را انکار کردند و اساساً هویت دینی را جایگزین آن نمودند.
علی اف ادعای جلب اسرائیل به قره باغ را هذیان گویی دانست
بنابراین ، در اسناد اساسی جمهوری اسلامی ایران عبارت "اقلیت ملی" وجود ندارد. همه شهروندان جمهوری اسلامی ایرانی هستند، برخی از آنها به "اقلیت های مذهبی" رسمی - مسیحیان (ارمنی ها) ، زرتشتیان و یهودیان تعلق دارند.   آذربایجانی ها برادران شیعه هستند که به زبان متفاوتی صحبت می کنند.
در ضمن ، این آذری های ایرانی بودند که در خط مقدم ائتلاف گسترده بودند که منجر به سرنگونی رژیم شاه شد. قیام تبریز آذربایجانی که حدود 100 هزار نفر در آن شرکت کردند ، آغازگر انقلاب اسلامی بود.
از همان آغاز انقلاب در آذربایجان ایران ، گروه های لیبرال و چپگرا بسیار قوی بودند ، به ویژه سازمان مجاهدین خلق. اما در حل مسئله ملی در بین چپگرایان    وحدت وجود نداشت. برخی از آنها از توسعه انقلاب دموکراتیک ملی در سراسر کشور حمایت کردند و معتقد بودند که با پیروزی آن ، مشکلات ملی حل خواهد شد. دیگران ایجاد خودمختاری های ملی و اجرای تحولات اجتماعی در چارچوب آنها را وظیفه اصلی خود می دانستند.
مبارزه برای قدرت بین محافل مالی ، تجاری و مذهبی آذربایجان و روحانیت "فارسی" و بورژوازی غیر آذری که از آنها حمایت می کردند منجر به تشدید وخامت اوضاع در آذربایجان ایران شد. نخبگان مذهبی حاکم در تهران با آیت الله العظمی محمد کاظم شریعتمداری از محیط بومی آذربایجان مخالفت کردند. قبل از بازگشت آیت الله خمینی از مهاجرت ، شریعتمداری اصلی ترین مرجع دینی در ایران محسوب می شد. اکثر آذری های قشر متدین از پیروان او بودند. گروه های رادیکال چپ گرای محلی ، از جمله مجاهدین خلق نیز در اطراف شخصیت شریعتمداری تجمع کردند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، روابط بین دو آیت الله العظمی شریعتمداری و خمینی تیره شد. شریعتمداری آشکارا مفهوم ولایت فقیه خمینی را که اساس قدرت دولت ایران را تشکیل داد ، قبول نکرد. ملیگرایان آذری برای ایجاد خودمختاری محلی در آذربایجان ایران سعی کردند از اختلافات بین خمینی و شریعتمداری استفاده کنند. رویارویی شریعتمداری و خمینی در دسامبر 1979 و ژانویه 1980 به اوج خود رسید ، هنگامی که درگیری هایی بین پیروان هر دو آیت الله در قم و تبریز روی داد. در تظاهرات گسترده در تبریز ، درخواست اعطای خودمختاری به آذری ها و دیگر اقلیت های قومی مطرح شد. شریعتمداری به اصل حل مذهبی مشکلات بین قومی پایبند بود و رهبر طرفداران خودمختاری نشد. اما او در نهایت متهم به دست داشتن در کودتا شد و در حبس خانگی قرار گرفت.
سفیر اسرائیل در روسیه گزارش ها درباره حضور نظامیان اسرائیلی در قره باغ را مهمل خواند
یکی از مهمترین دلایل عدم وجود جنبش توده ای برای خودمختاری در آذربایجان ایران این بود که در رژیم اسلامی ، آذری ها به بالاترین رده های قدرت دسترسی پیدا کردند. بسیاری از مواضع کلیدی در نظام سیاسی ایران در اختیار افرادی آذری تبار بود. برخی از آذری ها به صراحت اعلام کردند که علاقه چندانی به مشارکت خود در اداره خودگردانی در آذربایجان ندارند چون در اداره کل کشور سهیم هستند. در سال 1981 ، علی خامنه ای آذری نژاد (رهبر معظم کنونی) رئیس جمهور ایران و میرحسین موسوی آذری تبار نخست وزیر ایران شدند. در تبریز تجمعاتی با شعارهای "ما با هرگونه تجزیه طلبی مبارزه خواهیم کرد" ، "مردم آذربایجان تمام و کمال از روحانیت شیعه حمایت می کنند" برگزار شد. در طول جنگ ایران و عراق ، آذری های ایرانی قهرمانانه برای جمهوری اسلامی ایران جنگیدند. در حال حاضر آذری ها جزء لاینفک ملت ایران هستند. با این حال ، مشکل آذربایجان ایران تا به امروز روابط دولت مرکزی و جمعیت آذربایجان را پیچیده می کند. پس از اعلام استقلال آذربایجان شوروی سابق (1991) ، مرحله سخت جدیدی در تاریخ روابط ایران و جمهوری آذربایجان آغاز شد.
اولین سال پس از فروپاشی اتحاد شوروی ، مرزها باز شد و صدها خانواده از هر دو طرف شروع به دیدار فعالانه از یکدیگر کردند. روابط آذری های دو کشور در همه ابعاد گسترش یافته است. در ابتدا ، مقامات ایرانی از این تماس ها استقبال کردند ، به این امید که نفوذ شیعیان خود را بر جمهوری آذربایجان تازه تاسیس شده گسترش دهند.
با این حال ، آنها به زودی دریافتند که جمهوری آذربایجان به تبلیغات مذهبی گوش شنوا ندارد، علاوه بر این ، تأثیر در جهت معکوس اتفاق می افتد. و در پایان سال 1992 ، موانعی در مسیر تماس ها ایجاد شد. بعنوان مثال ، برخلاف سیاست خود در قبال پناهندگان از افغانستان و عراق ، مقامات ایرانی از پذیرش پناهندگان آذربایجانی که از مناطق عملیات جنگی با ارمنستان فرار کردند ، خودداری کردند. آنها از ارتباط نزدیک بین پناهندگان و آذری های "خود" می ترسیدند. همچنین ، دولت ایران موضع خود را در مناقشه قره باغ به نفع حمایت از ارمنستان تغییر داد ، زیرا معتقد بود که پیروزی جمهوری آذربایجان الهام بخش آذری های ایرانی خواهد شد.
استفاده از تجهیزات نظامی اسرائیلی در جنگ قره باغ توسط آذربایجان + ویدئو
به عقیده تهران ، درگیری طولانی مدت ارمنستان و جمهوری آذربایجان بر سر قره باغ که منجر به جنگ های 1991-1994 و 2020  شد  و  تهدیدی برای تضعیف امنیت ایران است و می تواند در استانهای ایران با اکثریت آذری ها گسترش یابد. در واقع ، آذری های ایرانی ممکن است سعی کنند روابط با "برادران شمالی" خود را به سطح قبلی خود بازگردانند. همچنین ، پیشرفت اقتصادی و سیاسی ترکیه ، حمایت فعال آن از باکو ، بسیاری از آذری های ایرانی را مجبور کرد در دیدگاه خود نسبت به میراث ترک خود به عنوان مایه افتخار تجدید نظر کنند.
در تهران ، پس از اعلام جمهوری آذربایجان و به ویژه پس از جنگ اول ارمنستان و جمهوری آذربایجان ، به موضوع آذربایجان توجه ویژه ای کردند. به گفته کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل ، بیش از دوازده گروه مختلف آذری در ایران فعالیت می کردند. اهداف آنها متفاوت بود: از جدایی آذربایجان (جنوبی) از ایران تا تاسیس خودمختاری ملی و فرهنگی در داخل ایران. تجمع های آذری های ایران تقریباً هر ساله برگزار می شود. در سال 2003، موجی از تظاهرات گسترده شمال غرب ایران را فرا گرفت. در ژوئیه همان سال ، یک  دانشجوی زن 19 ساله آذری که در اعتراضات شرکت داشت بطور نمایشی اعدام شد. در سال 2006 ، تظاهرات چند هزاری در شهرهای ایران با اکثریت جمعیت آذری به دلیل کاریکاتوری که در روزنامه دولتی منتشر شد و زبان آذری را به سخره گرفت ، برگزار شد. تظاهرات به طرز وحشیانه ای سرکوب شد: حداقل چهار نفر کشته شدند، چهل و سه نفر زخمی شدند و صدها آذری دستگیر شدند. در جریان اعتراضات گسترده ضد دولتی ایران در سال 2011 ، آذری ها علیه تبعیض ملی ، بی احترامی به میراث شان و همچنین در ارتباط با مشکلات زیست محیطی اعتراض کردند. گزارشات سازمان ملل در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران نشان می دهد که موضع مقامات ایرانی از آن زمان تا کنون حتی سخت تر شده است. نمایندگان اپوزیسیون آذربایجان ایران زندانی یا حتی اعدام می شوند.
اما از نظر عینی، جنبش ملی آذری ها در ایران چندان چشمگیر و تأثیرگذار نیست.
تعداد آذری های ایرانی را در نظر بگیریم که بسیار تقریبی است. منابع ترکی و آذربایجانی مدعی هستند که 30 میلیون آذری در ایران زندگی می کنند که 37 درصد جمعیت کل کشور است. اما هر چهار استان آذربایجان ایران (آذربایجان شرقی ، اردبیل ، زنجان ، آذربایجان غربی) در مجموع تنها 9 میلیون نفر از جمله کردها و فارسهای محلی را در خود جای دادند. بر اساس سرشماری سال 2016 ، 16.5 میلیون آذری (20 درصد از جمعیت) در سرزمین ایران زندگی می کنند. در گزارش وزارت خارجه آمریکا در سال 2015 از 13 میلیون نفرآذری نام برده شده است.
دستگیری دو راننده ایرانی در مرز قره باغ
اگر در مورد جمعیت محافظه کار ساکن  مناطق روستایی صحبت کنیم ، این افراد قبل از هر چیز خود را مسلمان شیعه می دانند و تنها پس از آن آذری. از نظر آنها ، وفاداری به دولت شیعه ایران از ریشه های قومی و زبانی آنها مهمتر است. دیدگاه های مشابهی متعلق به افرادی از "استبلیشمنت" ایران است که خود را آذری می دانند و همچنین آذری های "سابق" همگون شده دارند. پرچم ناسیونالیستی آذربایجان در درجه اول در دست بخشی از روشنفکران و دانشجویان ایرانی-آذری قرار دارد.
در پایان می توان گفت که  "مسئله آذربایجان" در ایران یک مشکل ابدی برای تهران است. در عین حال ، امروز مقامات ایرانی و سرویس های ویژه آنها با اطمینان تمام مظاهر جنبش ملی آذربایجان را در این کشور کنترل می کنند و بعید است اقدامات گسترده آذری های ایرانی انجام شود. اما در صورت اعتلای جنبش عمومی ایران به دلیل وخامت شدید وضعیت اجتماعی-اقتصادی کل جمعیت ایران، آذری ها می توانند از موج اعتراضی برای دفاع از خودمختاری خود استفاده کنند.
تاثیر عامل آذربایجان بر سیاست خارجی ایران نیز مشهود است. از همان روزهای اول موجودیت جمهوری آذربایجان ، تهران از ماهیت سکولار مقامات کشور همسایه راضی نبود. در سال 2019، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اقداماتی را برای ایجاد گروه سیاسی و مذهبی نظامی حامی ایران - "حسینیون" در جمهوری آذربایجان انجام داد. "حسینیون" حلقه ای در زنجیره گروه های شیعه طرفدار ایران است که در خاورمیانه به نفع ایران فعالیت می کند - حزب الله (لبنان) ، کتائب حزب الله (عراق ، سوریه) ، انصار الله (یمن) ، فاطمیون (افغانستان)   "زینبیون"(پاکستان).  
آخرین رویدادها در قفقاز جنوبی نشان می دهد که مشکلات این منطقه از جمله  "مسئله آذربایجان" در حال تبدیل شدن به مشکلات کل خاورمیانه است. و برای جمهوری اسلامی ایران این امر یک مشکل سیاست داخلی آینده است.
بحث و گفتگو