به گزارش اسپوتنیک به نقل از ایسنا، پدر خرمدین در جلسه بازپرسی صبح امروز در دادسرای جنایی گفت: هیچ کس به اندازه من مطالعه نکرده است. 17 سال شبانه روزی تنها مشغولیت من خواندن کتاب بود و از زمانی هم که کرونا آمده، خانهام 3 ماه در چمخاله و بقیه در خانه، تمام خاطراتم را پاک نویس کردم و از پنج سالگی تا الان که 81 سالهام همه را نوشتهام.
وی در پاسخ به این سوال که این همه شخصیتهای تاریخی چرا به سمت بابک خرمدین رفتید؟ گفت: بخاطر اینکه ضد عرب بود. به دلیل اینکه عربها آن موقع در ایران بودند و 270 سال بر ما حکومت کردند. نهضت از زمان ابومسلم شروع شد. نهضت ابومسلم پنج سال بود. نهضت بابک 22 سال بود. بابک 22 سال با اعراب جنگید و این سبب شد که توانستیم اعراب را از ایران پاک و مقدس بیرون کنیم.
وی در پاسخ به سوال قاضی شهریاری که پرسید شما خودتان اهل نماز هستید؟ گفت: من از 9 سالگی نماز و روزهام ترک نشد و تا 18 و 19 سال پیش که جراحی پروستات انجام دادم.
وی در پاسخ به این سوال که چرا با عربها مشکل دارید؟ گفت: من با عربها مشکل دارم. دوستشان ندارم. قدرت داشته باشم کل عربها را از بین میبرم.
قاضی شهریاری به پدر بابک خرمدین گفت: خیلی از بزرگان دین ما عرب هستند.
پدر بابک خرمدین گفت: من ائمه اطهار را میپرستم، دوستشان دارم و پیرو مکتب علی و محمد هستم. به خاطر همین، حضرت علی میگوید بهترین سرمایه یک انسان فرزند نیک است منتها فرزندان من 17 سال زمانی که دانشگاه رفتند بالاسرشان نبودم و خانمم با پنج کلاس نمی توانست آن طور که شایسته است جای من را پر کند.
پدر بابک خرمدین گفت: از هیچ کدام از قتلهایی که کردم عذاب وجدان ندارم. کابوسی به سراغم نمیآمد چون احساس گناهی نمیکردم و کسانی را که کُشتم فساد اخلاقی بالایی داشتند.
مادر بابک خرمدین نیز در دادسرای جنایی در پاسخ به سوالی درباره اینکه شما بابت هر قتلی که بود ناراحت نمی شدید؟ گفت: اصلا ناراحت نیستم چون خیلی من زجر کشیدم و از دستشان اذیت شدم. کدام مادری راضی می شود بچهاش را بکشد.
وی درپاسخ به سوالی مبنی بر اینکه سوال همه این است که چطور یک مادر راضی به قتل شده؟ گفت: راضی شده دیگر. اصلا هم ناراحت نیستم.
مادر بابک خرمدین در پاسخ به سوالی مبنی براینکه اگر برگردید به قبل همین کار می کنید ؟ گفت: بله. البته اگر خوب و مهربان باشند نه این کار نمی کنم. اصلا بابک من را میگرفت می زد. رویم نمیشود بگویم با من چه کار میکرد.
وی درباره پاسخ به این سوال که رابطه تان با شوهرتان خوب است؟ گفت: شوهرم خیلی هم خوب است. اینکه شوهرم من را بگیرد بزند یا فحشهای بد بدهد، نه! اصلا این طور نیست.
مادر بابک خرمدین در پاسخ به سوالی که اول پیشنهاد قتل را چه کسی می داد؟ گفت: دوتایی باهم و شریکی بود. شوهرم گفت و من هم گفتم باشد. یعنی باهم قبول کردیم.
وی در پاسخ به این سوال که فکر نمی کردید لو برود؟ گفت: نه خودمان صبح گفتیم برویم پاسگاه بگوییم بابک را کشتیم. شوهرم این طوری گفت. می خواستیم بیاییم که ماموران آمدند.
مادر بابک خرمدین در پاسخ به این سوال که چرا موارد قبلی را نگفتید؟ گفت: قبلیها را دیگر نگفتیم.
وی در پاسخ به این سوال که آیا این درست است که چون بابک در جریان بود و ممکن است برود به پلیس بگوید این طور شده است؟ گفت: نه بابک اصلا برایش مهم نبود.
وی درباره اینکه آیا بابک نمی گفت خواهرم کجاست؟ گفت: برایش مهم نبود. نپرسید. او فهمیده بود. میگفت آرزو نه زنگ میزند، نه خبری ازش هست، نکند بلایی سر آرزو آمده و کشته شده. اینها را میگفت ولی هیچ چیز دیگر برایش مهم نبود.