کمابیش هیچ شکی حتی برای خود ترامپ نمانده که ایران به آمریکا حمله خواهد کرد و او جواب ترور سردار سلیمانی را خواهد گرفت.
احتمالاً ترامپ از قبل نیز میدانست که ایران واکنش نشان میدهد؛ ولی پیچ ماجرا از آنجا شروع شد که این اقدام بلافاصله صورت نگرفت. این نشان میداد که ایران به همراه محور مقاومت در حال طراحی عملیاتی است تا ضربه سهمگینی به آمریکا وارد کند؛ اما این حمله در کجا رخ خواهد داد.
هر چند هدف حمله انتقامی میتواند بسیار مهم باشد و همه چیز را تحتالشاع قرار دهد؛ لیکن چالش بزرگی گریبان ایران را گرفته است و آن موقعیت مکانی حمله است. ایران که خود را محق به تلافی میداند برای حمله بهمواضع آمریکا باید به اقدام نظامی در کشور ثالثی دست یزند که میتواند هزینه-فایده را در این عملیات بیشتر کند.
آیا این عملیات نظامی و همانند ترور خواهد بود یا عملیاتی برای ربایش مسئولان آمریکایی، هنوز چیزی معلوم نیست. کارشناسان امنیتی آمریکا در مورد امکان استفاده ایران از گزینههایی همچون حملات سایبری به بخش دولتی و حتی عمومی هشدار دادند؛ اما با توجه بهوجهه سردار سلیمانی این نوع حملات مابهازای مناسبی بهشمار نمیروند که بتوان نام انتقام ایرانی را برای آن گذاشت. از سویی احتمال اینکه ایران حملهای انجام دهد که مردم آمریکا را مستقیما درگیر کند، بسیار بعید بهنظر میرسد؛ زیرا اهداف نظامی فراوانی در اطراف ایران هستند که در اول فهرست بانک اهداف حمله ایران به آمریکا قرار میگیرند.
انتقام مرگبار در عراق
ایران میتواند در همان عراق جواب آمریکا را بدهد؛ اما شرایطی که در چند ماه گذشته در عراق بوده و موج اعتراضات بهویژه حول نفوذ ایران در عراق عاملی خواهد بود که این کار همانند سقوط در یک دام بهنظر برسد. حمله ایران به آمریکا در عراق میتواند شرایط را برای ایران در عراق سختتر کند؛ چرا که عراق به سرزمین جنگ دو کشور دیگر تبدیل شده است و این عامل مهم در نارضایتی عراقیها خواهد بود.
البته عراقیها باید بدانند که نسبت به حمله آمریکا به یک مقام عالیرتبه ایرانی در کشورشان مسئول هستند. منطقی است که عراقیها از آمریکا به خاطر این اقدام تروریستی بازخواست کنند؛ ولی شرایط عراق در این زمان آنگونه نیست که بتواند چنین مانور سیاسی را انجام دهند. از سویی ایرانیان میدانند که درگیری با آمریکا در عراق میتواند دلیلی برای تهییج بیشتر مخالفان حضورش در عراق باشد. بااینوجود آمریکا از تمام اتباع خود خواسته که خاک عراق را بهسرعت ترک کنند و ایران نیز اعلام کرده که آمریکا در هیچ جای منطقه امنیت نخواهد داشت.
اعضای محور مقاومت از حزبالله تا انصارالله از موضع ایران حمایت میکنند و سلیمانی را عضوی مهم و موثر از محور مقاومت میدانند. آنها میتوانند بهعنوان بازوی نظامی ایران عمل کنند و جنگ نیابتی را بهسرعت آغاز کنند؛ ولی چالشی که آمریکا برای ایران برپا کرده کمی کار را مشکل کرده است. آمریکا در حمله اخیر خود دو مسئله مهم را ایجاد کرده است. اول حمله مستقیم به نماد امنیت ملی ایران که منطقی است که ایران نیز ضربه مستقیمی به آمریکا وارد کند و دومین مسله این است که این حمله خسارتی به وجهه ایران وارد کرده که بهنظر بهراحتی قابل جبران نیست.
کابوس جنگ در دیگر کشورهای منطقه
آمریکا در منطقه خاورمیانه منافع زیادی دارد و بیش از ۵۰ پایگاه نظامی در کشورهایی که آمریکا را هم پیمان خود میدانند، برپا کرده است. تمام این پایگاهها خاک ایالات متحده هستند و اهداف خوبی برای ایران به شمار میروند. وجود حدود ۱۳۰۰۰ نیروی آمریکایی در قطر میتواند دلیل موجهی برای سفر سریع محمد بن عبدالرحمان آل ثانی وزیر امور خارجه قطر به ایران در پی ترور سردار سلیمانی باشد. ابراز نگرانیهای مکرر افغانستان و کویت نیز میتواند از همین جهت باشد که کشورشان را جزو اهداف احتمالی ایران و در معرض یک جنگ ناخواسته میبییند.
در مجموع کشورهای خلیج فارس ومنطقه میتوانند از این منظر که ایران روزهای بعد از انتقام را هم درنظر خواهد گرفت تا حدی در آرامش باشند. اگر قرار است حمله نظامی در سطح وسیع و پرتلفات باشد گزینه مناسبتر حمله به ناوهای آمریکایی است.
حمله به ناو لینکلن یا ناو یو اس اس باکسر که در نزدیک منطقه مستقر هستند، میتواند از چند منظر بسیار موثرتر باشد. اولا غرق کردن ناو آمریکایی میتواند هیمنه آمریکا را به چالش جدی بکشد و قطار طولانی تابوتهای امریکایی را راهی ینگه دنیا کند. جایگاه ترامپ نیز در آمریکا به خاطر دادن بهانه به ایران برای چنین حملهای بسیار متزلزل خواهد شد.
این ماجرا میتواند ابعاد وسیعی نیز پیدا کند و تا جایی پیش برود که استارت واقعی جنگی اخرالزمانی کلید بخورد. بسیار بعید است که ایران بخواهد خود را وارد جنگ سهمگینی کند و منطقه خاورمیانه را به چالش بکشد. ایران نیز میخواهد به آمریکا بهنحوی ضربه بزند که هم سنگ ترور سردار سلیمانی و درعینحال تمام کننده سریال زدی ضربتی، ضربتی نوش کن باشد.
تنگه هرمز و خلیجفارس
تنگه هرمز و مدیریت آن کارت برنده ایران است و خرج آن در چنین موقعیتی بیش از سود برای ایران ضرر خواهد داشت. از سویی اکنون تلاش چند ماهه برای ایجاد ائتلاف دریایی آمریکا معنا و مفهوم عمیقتری پیدا کرده است. آمیکا بهدنبال بازدارندگی هر چه بیشتر ایران در تنگه هرمز و خلیجفارس اتحادی را بنا نهاده که هر چند تا دیروز آش دهنسوزی نبود؛ ولی با واکنش انتقامی ایران میتواند تبدیل به آتشی باشد که از زیر خاکستر شعله خواهد کشید.
نیم نگاهی به آسمان و فراتر از آن
در اوایل همین ماه بود که کریستین ساینس مانیتور اعلام کرد ایران توانسته با اشعه لیزر به یک ماهواره جاسوسی آمریکایی صدمه بزند. این خبر چندان به مذاق آمریکایی خوش نخواهد آمد که بدانند در فضا نیز ممکن است از ایران ضربه بخورند ولی سقوط حتی چند ماهواره نیز احتمالاً عطش ایران را برای انتقام از ترور سردار سلیمانی سیراب نخواهد کرد.
حمله به اسرائیل گزینه جذاب روی میز
یکی از رژیمهای منطقه که خود را در خطر میبیند اسرائیل است. موجودیت اسرائیل از نطر ایران در منطقه تحمیلی است و در حقیقت آنها در صدر فهرست تلافیجویانه ایران حتی قبل از آمریکا قرار دارند. حتی بالا رفتن سطح تنشها در اوایل سال ۹۸ شمسی عاملی شده بود تا یووال اشتاینیتز وزیر انرژی و عضو کابینه امنیتی اسرائیل از احتمال حمله موشکی ایران به اسرائیل خبر دهد.
انتقام در اسرائیل بعد از ترور سردار سلیمانی بهحدی محتمل بود که آنها قبل از آمریکاییها در وضعیت آماده باش کامل قرار گرفتند و نتانیاهو نیز سفر رسمی خود به یونان را نیمه تمام گذاشت. خطر وقوع حمله بهحدی برای اسرایئل جدی است که حتی مناطق گردشگری نیز تعطیل شدهاند.
انتخاب اهدفی همچون مخازن آمونیاک حیفا میتواند عامل کشتار عظیم و ضرب شستی جدی برای آمریکا باشد. این حمله هرچند ضربه بسیار سختی است؛ ولی با احتمال مرگومیر غیر نظامیان بسیار احتمالاً در صف انتظار خواهد ماند. تاکتیک مناسب ایران میتواند در دو بخش انجام شود. در ابتدا ایران میتواند با حضور جدی و شفاف در ارتفاعات جولان معادلات آمریکا و اسرائیل را از واکنش احتمالی بر هم بزند و با این گروگانگیری جغرافیایی به سرعت حمله مرگبار خود را به پایگاه نظامی دائمی آمریکا در اسرائیل انجام دهد.
حمله به ینگه دنیا برای انتقام
این گزینه عملا همچون یک ماموریت غیرممکن به نظر میرسد و البته هرکسی که این ماموریت را انجام دهد عاملی میشود که تاریخ وقایع جهان بر حول پاشنه دیگری بچرخد. حمله مستقیم به مواضع آمریکا در خود آمریکا یک حمله مقتدرانه و موثر است که میتواند آتش جنگ را از خاورمیانه بیرون بکشد، درعینحال این حمله میتواند همان چیزی باشد که ترامپ در آرزوی آن است. حمله مستقیم به آمریکا بهنوعی مجوز حمله مستقیم به ایران است و ترامپ میتواند بزرگترین آرزوی خود را محقق کند.
هدف اصلی ترامپ میتواند یک حمله موثر برای نابودی نیروگاه هستهای بوشهر باشد و با این کار تمام مشکلاتی که پس از خروج از برجام ایجاد کرده است سرپوش بگذارد.
روزی اوباما در مركز سابان مؤسسه بروكینگز گفت: اگر من گزینهای در اختیار داشتم كه در آن ایران یك یك پیچها و مهرههای برنامه هستهای خود را از بین میبرد و امكان داشتن برنامه هستهای را برای همیشه از دست میداد و در اثر آن، از شر همه تواناییهای نظامیاش رها میشد، این گزینه را انتخاب میكردم، ولی... دوست دارم همه این را درك كنند كه چنین گزینه (خاصی) در دسترس نیست...
حال ترامپ بعد از حمله تلافیجویانه ایران، میتواند بگوید: من این گزینه را طراحی و اجرا کردم و من نماد صنعت هستهای ایران را با خاک یکسان کردم.
در حقیقت این همان پله موفقیتی است که ترامپ نیاز دارد تا در انتخاب پیش رو موفق شود و ۴ سال دیگر بهعنوان رئیسجمهور ایالات متحده در مسند قدرت باقی بماند. اگر فرض کنیم سلیمانی مشکل اصلی آمریکا بود کار پرمنفعت دستیگری او بود نه ترور. شاید این همان نشانهای باشد که باید ایران به آن توجه ویژهای کند، زیرا شواهد امر نشان میدهد آمریکا برای حمله احساسی و واکنش مخرب ایران برنامههای جدی در سر دارد.
اگر بگوییم آمریکا بین دو گزینه هم سنگ حمله به نیروگاه هستهای ایران و سردار سلیمانی یکی را انتخاب کرده است، چندان گزاف نگفتهایم.
در صورتیکه آمریکا میخواست در ابتدا به نیروگاه هستهای ایران حمله کند با عواقب جواب سختی با مدیریت سردار سلیمانی مواجهه میشد؛ لیکن با حذف سلیمانی علاوهبراین که راه حمله هموار میشود، در پی واکنش تلافی جویانه ایران در پی ترور سردار سلیمانی، توجیه حمله به نیروگاه هستهای نیز بهطور خودکار مهیا میشود.
حمله چند جانبه و غافلگیرانه
سردار سلیمانی عضور برجستهای در محور مقاومت است و همراهی ویژه محور مقاومت برای انتقام میتواند در قالب حمله چند جانبه در فهرست ندابیر ایران باشد. حمله چند جانبه تمام گروههای مقاومت در کشورهای مختلف در یک زمان به پایگاههای آمریکایی عملیاتی بزرگ و کوبنده خواهد بود.
پنتاگون نیز اعلام کرد متوجه تحرکات خاصی در نیروهای محور مقاومت شده است.
در اینصورت یا ترامپ باید با کل محور مقاومت درگیر شود که احتمالاً از لحاظ سیاسی و اجرای عملیات نظامی در کشورهای منطقه دچار مشکلات شدیدی میشود یا باید مستقیم به ایران حمله کند تا بتواند از حیثیت از دست رفته خود دفاع کند. منتهی ترامپ اینبار میداند که این اقدام با واکنش سختتر و آغاز یک جنگ فرسایشی و مهلک برای آمریکاییها در آغاز سال نو توام خواهد بود. هنوز سربازان و آمریکاییهای که در منطقه هستند از هدیه هولناکی که ترامپ به آنها در سال نو هدیه داده، بهطور کامل مستفیض نشدهاند.
اسرائیلیها و دشمنان ایران به تجربه آموختند که ایرانیان استاد هنر نبرد در سایه هستند پس بهترین شیوه برخورد با آنها تحریک به جنگ مستقیم است؛ لیکن بهتر بود آمریکاییها کمی نیز تاریخ جنگ را مطالعه میکردند و بعد به ترور سردار سلیمانی میپرداختند. اگر آمریکا متصور است که با حذف سردار سلیمانی خلل سنگین به محور مقاومت و قدرت بازدارندگی آن زده است تا مقاصد پنهانی و آتی خود را عملی کند، کافی بود به وقایع جنگ ایران و عراق نگاهی کند تا ببیند که ایرانیان حتی با از دست دادن فرماندهان خود چگونه در انجام عملیاتهای خود موفق بودند.