اسپوتنیک، جان بولتون، مشاور امنیت ملی کاخ سفید از اعزام بمب‌افکن و ناو هواپیمابر به خاورمیانه خبر داد تا به گفته او پاسخی به اشارات و هشدارهای ایران علیه نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه باشد.
بولتون گفت: آمریکا ناوگروه تهاجمی آبراهام لینکلن و بمبافکنها را به حوزه عملکرد سنتکام (فرماندهی مرکزی آمریکا) اعزام می‌کند تا پیامی واضح برای ایران باشد مبنی بر اینکه هرگونه حمله به منافع آمریکا یا متحدانمان با نیرویی بیامان پاسخ داده خواهد شد.
ویدر ادامه افزود: آمریکا به دنبال جنگ با ایران نیست اما ما آمادگی کامل داریم تا به هر گونه حمله‌ای چه از سوی نیروهای نیابتی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یا نیروهای نظامی قانونی ایران پاسخ دهیم.
علیرضا اکبری، کارشناس مسایل راهبردی، بنیانگذار مرکز مطالعات راهبردی و معاون سابق وزیر دفاع ایران در اینباره با خبرگزاری اسپوتنیک به گفتگو نشست.
دستگاه امنیت ملی آمریکا تمایل دارد در تظاهر آمادگی نظامی و کنترل نظامی منطقه خود را مبتکر نشان دهد. مبنای روانی این رفتار بیشتر دفاع می باشد تا اینکه هجومی باشد و دلیل آن اینست که احتمال وقوع برخورد نظامی ایران و آمریکا بعید نیست به این معنی که خطر که بسیار فوری نبوده و دلایل آن دلایل محاسباتی، انگیزشی و همچنین دلایل استراتژیک و راهبردی دارد.
چون جمهوری اسلامی ایران فشارهای غیرقانونی آمریکا را برنمی تابد و منافع خود را به طور جدی در خطر می بیند، در این حد اعلام آمادگی کرده است که اگر فشارهای اقتصادی و حقوقی غیر مشروع افزایش پیدا کند به نحوی که منافع جدی ایران به خطر بیافتد، آنگاه ایران حق اقدام مقابله به مثل را برای خود محفظ می دارد. ترجمه عملیاتی آن اینست که اگر واشنگتن بخواهد صادرات نفت و فرآوردهای ایران را با مشکل مواجه کند، ایران نیز آمادگی دارد که همین مشکلات را برای متحدان آمریکا فراهم کند.
این موضوع در واقع نوعی ابتکار عمل در پروپاگاندای نظامی و امنیتی بود که ایران از خود بروز داد و تصمیمی که دستگاه امنیتی آمریکا اتخاذ کرد و آقای بولتون آنرا اعلام کرد متاثر از آن ابتکار عمل بود، یعنی آمریکا در بستر روانی، خود را در زیر ضرب احساس می کند. موضوعاتی همچون مسئله کاراکاس و شکست حامیان گوایدو و شکست کودتا به لحاظ حیثیتی مسئله کوچکی برای دستگاه امنیت ملی و دیپلماسی آمریکا نیست. همچنین بن بست مذاکرات با کره شمالی، تداوم وضعیت انفعالی آمریکا در سوریه و مسئله توسل آمریکا به راه هایی برای نوعی تفاهم و گفتگو با معارضین یمن و مجموعه این موضاعات به علاوه اقتداری که ایران در مسئله آمادگی کنترل امنیت محیط خلیج فارس و خاورمیانه که از خود نشان داده، موجب شده که آمریکایی ها فرار به جلوی در پاراپاگاندی امنیتی نشان بدهند.
من تصور نمی کنم که آمریکا هرگز در شراط فعلی آمادگی یک اقدام عملیاتی داشته باشد و این بیشتر یک علامت با هشدارهای بازدارنه می باشد.
به عقیده من حضور ناوهای سنگین و ناوهای هواپیمابر آمریکا در منطقه خلیج فارس به این معنی است که آمریکا بیشتر به دنبال مانور قدرت است تا اینکه تقابل و برخورد باشد. بنابراین این حرکت بولتون را یک اقدام انفعالی و در واقع مانور پروپاگاندا برای پوشش ضعف های حوزه امنیت آمریکا است.
ایران واکنش های خود پیش از این نشان داده است و بارها اعلام کرده که به حق عبور بی ضرر از منطقه آبهای مجاور حوضه ایران احترام می گذارد و هنگامی که هرگونه شناوری مسائل حقوقی را رعایت کنند و در عبور به شناسایی پاسخ دهند، وارد آبهای ایران نشوند و یا اقدام تحریک آمیزی انجام ندهند، ایران با عبور و مرور کشتی ها مشکلی ندارد.
اما همانطور که بولتون اعلام کرده که ما مایل به جنگ نیستیم اما هرگونه اقدام مخاطره آمیز را نیز برنمی تابیم مسئله جدیدی نیست. جمهوری اسلامی ایران نیز بارها تصریح کرده که ما هر عملی را به تناسب خودش پاسخ می دهیم. به عنوان مثال وقتی آمریکا سپاه ایران در فهرست تروریستی قرار می دهد، طبیعی است که ایران نیز به این اقدام پاسخ مشابهی می دهد و به به فرض سنتکام و یا فرماندهی مرکز ارتش آمریکا را در فهرست تروریستی قرار می دهد. بنابراین فکر نمی کنم ایران اهمیت چندانی برای این سخنان بولتون قائل باشد.