ولادیمیر ساژین خاورشناس و دانشمند کارشناس در امور ایران در مطلب اختصاصی برای اسپوتنیک چنین می نویسد: آقای تامیر پاردو تاکید کرد که هدف از فرمان به آماده سازی تجاوز به ایران تمرین تعلیمی پرسنل نبود. تل آویو برنامه ریزی کرده بود تا حمله را ظرف 15 روز انجام دهند، اما آن حمله اتفاق نیفتاد. و چه؟ این بیانیه افسر اطلاعاتی اسراییل، خبر تاریخی غیر مترقبه یا کشف برای مورخان حرفه ای نشد. همه به خوبی به یاد دارند که تا سال 2011 موقعیت حول ایران و برنامه هسته ای آن تا حد بسیار بالا داغ شده بود.
اسراییل و ایالات متحده واقعا هم شروع به آماده سازی نحوه نظامی حل مسئله ایران کردند. در عین حال، لازم به ذکر است که "سناریوهای نظامی" به مدت طولانی روی میز رهبران اسراییلی و آمریکایی قرار دارد.
بن کاسپیت، تحلیلگر مطرح نزدیک به رهبری سیاسی اسراییل در سال 2011 گفت که اخیرا، به ابتکار نخست وزیر بنیامین نتانیاهو، اسرا ییل به طور قابل توجهی آمادگی خود برای "برخورد با ایران" را تشدید کرده است. به گفته وی، در این رابطه، نخست وزیر از حمایت مطلق وزیردفاع ایهود باراک برخوردار است. شائول موفاز، که در ایران متولد شده است، سیاستمدار مشهور اسراییلی، رهبر حزب کادیما، معتقد است که اسراییل باید به تنهایی خطر هسته ای ایران را از بین ببرد.
در تاریخ 1 مارس 2011 گزارش شد که نورتون شوارتز، فرمانده نیروی هوایی ایالات متحده، گفته است که زیردستانش نقشه ای برای عملیات نظامی علیه ایران را تهیه کرده اند. بر اساس این طرح، سه سناریو طرحریزی شده بود:
ضربه یک زمان به یک یا چند تأسیسات هسته ای بزرگ؛
ضربات موشکی- هوایی محدود از نظر زمان (2 تا 5 روز) و مقیاس به واحد های مهم هسته ای و تاسیسات زیربنایی هسته ای و موشکی، امکانات دفاع هوایی، فرودگاه ها، پایگاه های دریایی، نقاط اصلی تماس؛
"سناریو یوگسلاوی". عملیات چند روزه دامنه دار موشکی- هوایی به قصد حمله گسترده توسط موشکها و بمب های پرقدرت برای نابودی کامل تاسیسات هسته ای و بخش اکثر زیرساخت های نظامی ایران.
علاوه بر این، نیروی هوایی ایالات متحده واگزاری هواپیمای سوخت رسانی خود را برای جنگنده های اسراییلی با هدف نابود کردن زیرساخت های هسته ای ایران، اگر چنین نیازی به وجود آید، برنامه ریزی کردند.
در واقع، هر دو هم تل آویو و هم واشنگتن از روش نظامی حل مسئله هسته ای ایران الهام گرفتند. علاوه بر این، ارتش ایالات متحده و اسراییل به صورت مشترک و جداگانه گزینه های گوناگونی برای عملیات نظامی علیه ایران را به کارمی بردند. همچنین عملیات فرود برای تصرف تنگه هرمز و کنترل خطوط حمل و نقل در آن منطقه نیز طرحریزی می شد. تعداد طرح ها خیلی زیاد بود. به این خاطر در سال 2011، رسانه های جهانی گویا تاریخ دقیق حمله به ایران را اعلام کردند.
سه سال گذشت. در واشنگتن دونالد ترامپ روی کار آمد. او برجام را منفجر کرد. در نتیجه تاریخ به عقب باز گردانده شد. دونالد ترامپ، مانند ماشین زمان، موقعیت حول ایران را دوباره به اوایل دهۀ دوم قرن جاری میلادی بازگردانید. به برکت اقدام های ترامپ همه چیز دارد تکرار می شود.
تهران که بر اثر خشم و انزجار عادلانه از سیاست پرزیدنت ترامپ و فروپاشی برجام، برنامه هسته ای خود را از سرخواهد گرفت. این دفعه بدون هیچ گونه قراردادی و بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی. ایران به طراحی بمب اتمی خود خواهد پرداخت که ما را به زمان های سختی از رویارویی نظامی با ایران برمی گرداند که با پیامدهای فاجعه بار برای خاورمیانه و جهان همراه است. هیچ بعید نیست که این امر دقیقا قصد دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا باشد.