گزارش و تحلیل

اگر لنین نبود جهان چه می شد؟

به گزارش اسپوتنیک، به نقل از رسانه های خارجی، اگر انقلاب اکتبر در روسیه بوقوع نمی پیوست جهانی در قرن 20 میلادی راه کاملا دیگری را در پیش می گرفت.
Sputnik

انقلاب بلشویک سال 1917 روسیه بسیاری از کشورهای جهان را از چین و کوبا گرفته، که ایدئولوژی خود را از این انقلاب گرفتند تا آلمان نازی، جایی که هیتلر در جریان موجی از احساسات ضد کمونیست نخبگان، به قدرت رسید، تحت تاثیر قرار داده است. در ضمن، پیروزی لنین از پیش تعیین نشده بود، اما نتیجه بسیاری از عوامل جانبی بود.

در آن انقلاب هیچ چیز اجتناب ناپذیر نبود. تا سال 1917، امپراتوری رومانوف در حال فروپاشی بود، اما اگر اصلاحات را انجام داده بود، شانس نجات پیدا می کرد. پس از آن پادشاهان دیگر کشور ها به علت شکست در جنگ اول جهانی سقوط کردند، اما اگر امپراتوری روسیه یک سال دیگر دوام داشت و تا پیروزی مشترک می رسید، شاید کودتای اکتبر اتفاق نمی افتاد. سرانجام ترک نیکلای دوم از سلطنت به دنبال قیام مردمی خودساخته و بحران وفاداری نطامیان به رژیم سلطنتی بود. در آن زمان لنین در زوریخ، تروتسکی در نیویورک و استالین در سیبری بود. حتی لحظه ای بود که لنین آن انقلاب را "جعلی" خواند.

انقلاب اکتبر می توانست بسیار کوتاه مدت باشد، مثل بسیاری از انقلاب های دیگر آن دوران. هر حمله هماهنگ شده توسط نیروهای گارد سفید یا مداخله غرب می توانست قدرت بلشویک ها را از بین ببرد. لنین نزدیک بود توسط متحدانش سرنگون شود، اما او توانست زنده بماند.

اگر لنین وجود نمی داشت — تمام قرن بیستم شکل دیگری به خود می گرفت. بدون لنین هیچ هیتلری وجود نمی داشت که بر ائتلاف محافظه کار آلمان متکی بود، که از انقلاب بلشویکی در خاک آلمان می ترسید. به خاطر این ترس ها بود که هیتلر قصد داشت به اتحاد شوروی حمله کند. جغرافیا به طرز دیگری به نظر می رسید: مائو زدونگ، که کمک های زیادی از اتحاد جماهیر شوروی دریافت می کرد، نمی توانست بدون آن در چین رهبری کند. ایده های کمونیستی هم در ویتنام و کره شمالی و هم در کوبا توسعه نمی یافت. جنگ سرد اتفاق نمی افتاد، اگرچه تعادل قدرت به همان شیوه ای منحوسی می بود، هرچند به شیوه منحوس دیگری می بود.

بلشویک ها اولین انقلابیون حرفه ای را پروراندند، اولین دولت خودکامه پلیسی، اولین بسیج برای جنگ طبقاتی بر ضد انقلاب را تشکیل دادند. غیرت کمونیست ها کشتار تمامی دشمنان واقعی و بالقوه را نه تنها در روسیه بلکه در چین، کامبوج و اتیوپی نیز توجیه می کرد.

اگر چه پوتین سقوط اتحاد جماهیر شوروی را بزرگترین فاجعه ژئوپلیتیکی قرن بیستم نامید، او هنوز لنین را عامل اصلی هرج و مرج بین دو دوره عظمت ملی روسیه می داند: حکومت رومانوف و تزار نیکلای دوم و ابرقدرت دوران استالین. بنابراين پايه و اساس روسيه پوتين پيروزی بر آلمان نازی و نه انقلاب بلشويک می باشد.

نکاتی مرتبط به دوران کنونی از این قرار است: روس ها بر مبنای ایده های لنین، اینترنت را برای نابود کردن دموکراسی آمریکا سازگار کردند. لنین در باره رسانه های غربی که مبلغ این دمکراسی به شمار می روند چنین می نویسد: سخنانی در باره آزادی مطلق، ریاکاری محض است. در جامعه مبتنی بر قدرت پول، در جامعه ای که توده های مردم کارگر در آن دچار فقر شده و تعداد انگشت شماری از افراد، ثروتمندان انگلی هستند، هیچ "آزادی" واقعی وجود ندارد. آیا شما، آقای نویسنده از ناشر بورژوایی خود آزاد هستید؟ آیا شما از جامعه بورژوایی که از شما پورنو در رمان ها و عکس های مبتذل، فحشا به صورت مواد تکمیل کننده "هنر مقدس" خواسته است، آزاد هستید؟ زندگی کردن در جامعه و آزاد شدن از مقررات و ضوابط جامعه محال است. آزادی نویسنده، هنرمند، بازیگر بورژوایی، فقط یک وابستگی پنهانی به یک کیسه پولی، رشوه دادن و بردگی است.

منتشر شده: روزنامه "زندگی جدید" شماره 12، 13 نوامبر 1905
امضا: لنین

 

بحث و گفتگو