انتقال دولت شوروی از پتروگراد به مسکو یک حادثه مهم آن دوره بود. سن پترزبورگ از 1712 تا آن دوره پایتخت امپراتوری روسیه بود. حالا لازم شد که کل نهاد های دولتی، بانک مرکزی و ذخیره طلا و ادارات و وزارتخانه ها (کمیته های کمیسری)، جمعا ارتش 150 هزار نفری کارمندان دولتی به مسکو وارد شوند. ولادیمیر لنین و لئون تروتسکی در جلسه حزب حاکم بلشویک طرفدار این ایده شده و ولادیمیر بونچ — برویویچ، مسئول امور اقتصادی را مامور کردند که این نقشه را عملی نماید.
لنین و تروتسکی بر آن بودند که استقرار کمیساریاهای مردمی در مسکو امنیت نه تنها از دولت شوروی بلکه امنیت پتروگراد متروک را تضمین می کند. پس از انتقال دولت شوروی به مسکو آلمان و کشورهای متحد سابق روسیه —آنتانت وسوسه تصرف پتروگراد انقلابی را از دست می دادند. تصرف پتروگراد گرسنه بدون بالاترین رهبری شوروی، برایشان کمتر مطلوب می بود.
شب 11 مارس 1918، قطار حامل دولت وارد پایتخت جدید شد. اعضای مهم شورای شهر مسکو از آن استقبال کردند. لنین با خانواده اش ابتدا در هتل "ناسیونال" زیست ولی بعد به کرملین نقل مکان کرد. در محل جدید توجه ویژه به مسائل امنیتی مبذول شد. ابتدا فرماندهی کرملین مسئول تامین امنیت مقام های دولتی بود و بعد از چندی این وظیفه به تفنگداران لتونی و سپس به محصلین دوره های مسلسل اول مسکو محول شد. از 14 تا 16 مارس، در جریان کار چهارمین کنگره شوراهای عالی روسیه قطعنامه ای در مورد انتقال دولت شوروی از پتروگراد به مسکو به تصویب رسید.
لئون تروتسکی رئیس کمیساریای انقلابی نظامی وابسته به شورای نمایندگان کارگران و سربازان پتروگراد ضمن توصیف اوضاع در آن زمان در روزنامه ایزوستیا نوشت: شورای کمیسرهای مردمی و کمیته اجرایی مرکزی برای کنگره شوراهای شورای مرکزی روسیه به مسکو رفتند. با اطمینان می توان گفت که در این کنگره تصمیمی در باره انتقال پایتخت ار پتروگراد به مسکو گرفته خواهد شد. منافع کل کشور این امر را طلب می کند. امپریالست های آلمان که به ما صلحی با شرایط کمرشکن تحمیل کردند مثل سابق دشنمان سرسخت حکومت شوروی باقی می مانند. در این شرایط، شورای کمیسرها ممکن نیست در پتروگراد در فاصله پیاده روی دو روزه از محل استقرار سربازان آلمانی بمانند و کار کنند. اما برای امنیت خود پتروگراد هم لازم است که دولت را به مسکو انتقال دهیم. امپریالیست های آلمانی همچنان تصرف پتروگراد را به عنوان ضربه ای مرگبار به انقلاب و قدرت شوروی تلقی می کنند.
انتقال حکومت به مسکو به آنها نشان می دهد که دولت شوروی در همه جاهای کشور ما به همان اندازه قوی است و بنابراین به بی هدف بودن مبارزه علیه پتروگراد پی خواهد برد. در رابطه با انتقال پایتخت به مسکو امنیت نظامی پتروگراد بسیار بالا خواهد رفت و به این خاطر جایی برای هیچ گونه هرج و مرج و سراسیمگی وجود ندارد.
با توجه به حقایق تاریخی مربوط به روسیه می توان گفت پایتخت این کشور چند بار به شهرهای مختلفی منتقل شد. در 882 پایتخت روسیه از نووگورود به کی یف نقل مکان کرد. قبل از آن در لادگو بود. همچنین سوزدال و ولادیمیر در زمان خود پایتخت روسیه بودند. مسکو هنگامی که سن پترزبورگ از 1712 تا 1918 پایتخت روسیه بود محل تاج گذاری تزار های این کشور باقی ماند.
مسکو امروزی با جمعیت 12 میلیون و 500 هزار نفر بزرگترین شهر روسیه و پایتخت اروپا است. بعلل مسایل مختص شهر بزرگ و نزدیکی مسکو به مرزها با اتحادیه اروپا پیشنهاد شد که پایتخت این کشور بحای مسکو در یکاتزینبورگ واقع در اورال شمالی مستقر شود. در سن پترزبورگ حدود 5 و نیم میلیون نفر سکونت دارند و پایتخت فرهنگی این کشور به شمار می آید. اکثر گردشگران از این دو مرکز و اطراف آنها که اهالی شان از 20 میلیون نفر بیشتر است، دیدن می کنند.
و اما در باره تهران می شود گفت که این شهر تا زمان دوره قاجاریان قصبه کوچکی بود و در 12 مارس 1786، محمد خان وارد تهران شد و پایتخت را به آنجا منتقل کرد. این تصمیم به خاطر موقعیت استراتژیک تهران در تقاطع مسیرهای تجاری و تهدید به استانهای شمالی از طرف امپراتوری روسیه گرفته شد. پیش از این شهر های مختلف پایتخت ایران بودند، از جمله ری، شیراز، تبریز و اصفهان. حالا حمعیت تهران بزرگ به بیش از 13 میلیون نفر رسیده است. این کلان شهر از لحاظ تعداد بیش از حد جمعیت مسایل اجتماعی و ترافیکی و لجستیکی زیادی دارد. همچنین این خطر وجود دارد که در طول دهه آینده در تهران زلزله خانمان براندازی رخ دهد. چند بار پیشنهاد شد که پایتخت به اصفهان منتقل شود. ولی نه مردم و نه مقام ها و نهاد های دولتی ایران این پیشنهاد را هنوز بصورت جدی بررسی نکردند.