به گزارش اسپوتنیک، هنگام تماشای فیلم، گاهی اوقات شما تعجب می کنید که چگونه مجرمان توانستند سرقت بزرگی انجام دهند و هیچ ردی از خود بجا نگذارند. اما در زندگی واقعی آنها همیشه طبق برنامه اقدامات خود را محاسبه نمی کنند تا گرفتار پلیس نشوند.
تسلیم شدن بابت صد دلار:
فرمانده طالبان، محمد آشان، با یک پوستر که قول داده بود 100 دلار برای دستگیری او داده شود وارد ایستگاه پلیس شد و خواستار دریافت پاداشش شد. پلیس ها این مرد را دستگیر کردند و او را به بخش اسکن بیومتریک منتقل کردند که هویت متهم را تأیید کرد.
ارسال اس ام اس اشتباه:
به یکی از کاراگاهان پلیس اس ام اسی میرسد مبنی بر اینکه آیا او اشخاصی را که به مواد مخدر نیاز دارند را می شناسد. او اول فکر کرد این شوخی از سمت همکارانش است ولی بعدا متوجه شد اینطور نبوده و به شخص ارسال کننده پاسخ داد و حتی قول داد که مواد مخدر از او خریداری می کند و سر قرار او را بازداشت کرد.
شکایت سکس نزد پلیس:
شخصی نزد پلیس آمد و گفت با خانمی که قرار بود سکس کند، این خانم ده دقیقه کمتر وقت اختصاص داده است. پلیس بلافاصله او را دستگیر می کند و به تبع او دو نفر دلال محبت نیز دستگیر می شوند.
بازی با مواد مخدر جلوی چشم پلیس:
شخصی با سه بسته هرویین وارد اتوبوس می شود و بدون توجه به مسافران دیگر دست در جیب خود می کند و بسته ها بیرون می آورد. در روبه روی او افسر بخش مبارزه با مواد مخدر قرار داشت. او به شخصی تلفن می زند و قرار می گذارد و تاکید می کند که وقتی می آید پول را فراموش نکند. پلیس بعد از این حادثه جلوی یک معامله مواد را می گیرد.
استفاده از خامه به جای ماسک:
شخصی برای دزدی به بانکی رفت و چون ماسک با خود به همراه نبرده بود از مغازه یک بسته خامه گرفت و به صورت خود زد و وارد بانک شد، بعد از اینکه به صندوقدار گفت پول بده، صندوقدار امتناع کرد و به او گفت که صورتش نمایان است و دزد بلافاصله هول شد و وقتی که خامه ها وارد چشمهایش شدند می خواست از بانک خارج شود که محکم به در می خورد و بیهوش می شود.