چرا در ترکیه و امارات می شود اما در ایران نه؟

چندی پیش روی مقاله ای کار می کردم که شرایط اقتصادی کشورهای مختلف غرب آسیا و شمال آفریقا را بررسی و مقایسه می کرد و نتیجه آن بود که فقط دو کشور در این منطقه وجود دارند که می توان گفت بدون نیاز به کمک های خارجی و یا نفت می توانند روی پای خود بمانند ترکیه وامارات عربی متحده.
Sputnik

ترکیه زمانی کشوری با تورم بسیار بالا بود و وقتی آقای رجب طیب اردوغان حکومت را در دست گرفت نه فقط از نظر اقتصادی بلکه از نظر سیاسی هم دچار مشکلات عدیده بود و ارتش این کشور بر کل اقتصاد تسلط داشت.
این کشور با جمعیتی بالای شصت ملیون نفر (در آن زمان) چیزی حدود 88 ملیارد دلار تولید نا خالص داخلی داشت ومملکت در حال فروپاشی بود و امیدی به آینده آن نمی رفت و هر شخصی نخست وزیر می شد و می خواست دست به کوچکترین اصلاحات بزند با مقاومت موسسات وابسته به نظامیان مواجه می شد و یا مجبور بود که با آنها کنار بیاید و یا اینکه سرنگون می شد، چون فساد در این کشور بی داد می کرد.

کردها ترکیه را به استفاده از سلاح های ممنوعه در عفرین متهم کردند

اردوغان توانست در چهار سال اول نخست وزیری خود همه شرایط را تغییر دهد و با یک سیاست زیرکانه نه فقط نظامی ها را از اقتصاد و سیاست کنار زد بلکه اقتصاد ترکیه را به جایی رساند که امروزه بیش از 1200 ملیارد دلار تولید نا خالص ملی و755 ملیارد دلار تولید نا خالص داخلی دارد وجزو بیست اقتصاد برتر جهان است.
علاوه بر آن تورم در ترکیه مهار شد و شرایط اقتصادی همه مردم ترکیه بهبود یافت وقدرت اقتصادی ترکیه در سطح جهانی ارتقا یافت.
جالب است بدانیم که ترکیه به هیچ وجه وابسته به نفت نیست و تنها دلیل موفقیت آقای اردوغان نسبت به دیگران این بود که آقای اردوغان واقع گرا بود.
منظور از واقع گرا این است که بر عکس تصور بسیاری با به قدرت رسیدن حزب اسلامگرای آقای اردوغان وی تلاش نکرد ایدئولوژی و تفکر حزب مطبوع خود، که دیدگاه های اخوان المسلمینی دارد، را بر جامعه ترکیه تحمیل کند چون می دانست با مقاومت لائیک ها و ارتش مواجه خواهد شد ونمی تواند حمایت اکثریت جامعه را پشت خود داشته باشد، بلکه به فکر آن افتاد که روی توسعه اقتصادی کشور تمرکز کند تا با پیشرفت و رفاه اقتصادی بتواند مردم را به سمت خود جذب کند وامروزه مشاهده می کنیم که حتی بسیاری از طرفداران آقای اردوغان طرفدار دیدگاه های حزب اسلامگرای وی نیستند اما طرفدار سیاست های وی هستند.
ویک سال پیش دیدیم که وقتی ارتش تلاش کرد بر علیه اردوغان کودتا کند علیرغم اینکه این کودتا از حمایت ایالات متحده و اسرائیل و برخی کشورهای ثروتمند عرب برخوردار بود مردم بپا خواستند وکودتا را خنثی کردند چون مردم هرچند هم ساده باشند متوجه می شوند کدام شخص برای کشورشان بهتر است ودر مقابل بازگشت به سابق مقاومت می کنند.
حال شاید با توجه به شرایط و تاریخ ترکیه می شد تصور کرد که تریکه توان آن را دارد تا از گل بیرون بیاید اما اگر به کشور امارات نگاه کنیم ساله ای متفاوت را مشاهده می کنیم.
امارات از اتحاد هفت امارت کوچک تشکیل شده و زمانی به نام ساحل دزدان دریایی معروف بود، در ابتدا قرار بود قطر هم به این اتحاد بپیوندند اما بر اثر اختلافات بر سر ریاست امارات قطری ها از عضویت در این اتحادیه خودداری کردند.
دلیل اصلی بوجود آمدن این اتحاد هم این بود که این امارت های کوچک باور داشتند که به هیچ وجه به تنهایی امکان تشکیل یک کشور مستقل را نخواهند داشت وهمواره ضعیف خواهند بود.
متاسفانه در ایران عادت بر این است که عرب ها را تحقیر و به سخره بگیرند اما بد نیست توجه داشته باشیم که همین شیوخ عرب که در ایران به سخره گرفته می شدند برای منافع خود هم که شده یک تصمیم منطقی گرفتند و با یکدیگر متحد شدند.
تفاوت امارات با ترکیه در این است که امارات از در آمد نفتی سرشار برخوردار است اما ترکیه نه.
مانند بسیاری از کشورهای دیگر نفت خیز اماراتی ها می توانستند به در آمد نفتی خود بسنده کنند و به فکر ارتقای شرایط متنوع اقتصادی نباشد اما سران این کشور که نیازی به رای مردم مانند ترکیه هم نداشتند به این ماجرا بسنده نکردند وتلاش کردند برای مردم خود شرایطی را فراهم نمایند که کشورشان بی نیاز به نفت باشد.
طبق مطالعاتی که ما انجام دادیم امروزه امارات عربی متحده تنها کشور نفت خیز در غرب آسیا و شمال آفریقا است که بدون در آمد نفت می تواند به راحتی به بقای خود ادامه دهد وروز به روز از رشد بالاتری برخوردار می باشد.
اگر بخواهیم دلیل این موفقیت را خلاصه کنیم می توانیم بگوییم باز هم اماراتی ها این ماجرا را مدیون روشن فکری شیوخ خود می باشند چرا که اینان پذیرفتند که توانایی اداره کشور را ندارند وتلاش کردند بهترین افرادی که می توانند امورات کشورشان را بگردانند پیدا کنند و راس کار قرار دهند.
رهبران امارات متوجه شدند که اگر بخواهند دیدگاه های عشیره ای و سنتی خود را بر جامعه تحمیل کنند به هیچ وجه این جامعه امکان پیشرفت نخواهد داشت و به این دلیل دیدگاه های خود را برای خود نگاه داشتند وفضا را برای فعالیت و سرمایه گذاری خارجی فراهم کردند.
جالب است که بدانید امروزه حد اکثر حدود 18% ساکنین امارات شهروند اماراتی هستند و بیش از 82% خارجی می باشند وبخش بزرگی از همان شهروندان اماراتی ویا خارجی های مقیم امارات را ایرانی ها تشکیل می دهند.
امارات مانند ترکیه از فرصت جنگ ایران و عراق نهایت استفاده را برای پیشرفت کرد و همچنین مانند ترکیه تحریم ایران توسط ایالات متحده و سازمان ملل منجر به رونق تجارت در این دو کشور گشت و بازار مالی و تجاری ایران امروزه در اختیار این دو کشور می باشد.
امروزه توریست های ایرانی بیشترین تعداد توریست ها در دو کشور را تشکیل می دهند و ملیاردها دلار پول ایران به جیب شرکت های توریستی این دو کشور واریز می شود چون در ایران نمی توانیم شرایط مورد نیاز گردشگران خود را فراهم کنیم.
حتی طبق اظهار نظر برخی از صرافان قیمت دلار در بازار ایران در دبی تعیین می شود ونه در تهران.
وجه مشترک این دو کشور در این است که بسیاری از تاجران و مدیران ایران که به دلایل مختلف امکان فعالیت و یا پیشرفت و یا موفقیت در ایران را نداشتند به این دو کشور نقل مکان کرده اند و در هر دو کشور نه فقط از افراد موفق جامعه به حساب می آیند بلکه بسیار هم تاثیر گذار می باشند.
بنده نمی خواهم در مورد ایرانیان ساکن اوروپا ویا آمریکا و کانادا که با فرار مغز ها موجب رشد علمی و تکنولوژی و فرهنگی در این کشورها شده اند صحبت کنم چون قبلا بسیار در مورد آنها بحث شده همین ایرانی هایی که به امارات و یا ترکیه رفته اند وعلاوه بر ملیاردها دلار سرمایه ای که با خود منتقل کرده اند موجب رونق اقتصادی این دو کشور گشته اند.
بصورت خلاصه می توان گفت که فقط توان حفظ و بازگرداندن همین ایرانیان کافی است تا شرایط اقتصادی و علمی مملکت رشد قابل توجهی داشته باشد چون اینان موفقیت خود در همه زمینه ها را نشان داده اند.
اینکه بخواهیم همه فقط آنگونه که ما می خواهیم باشند اشتباه اصلی ما هست. به هر حال دیدگاه های افراد با هم فرق می کند واگر می خواهیم دیگران را جذب خود کنیم نباید سعی کنیم فقط خواسته خودمان را بر دیگران تحمیل کنیم ، باید سعی کنیم وجوه مشترک میان یک دیگر را پیدا و تقویت کنیم و در مقابل هر آنچه که موجب اختلاف می شود را کنار بگذاریم.
امروزه ایران بیش از هر چیز به وحدت ملی مبتنی بر مشترکات و خواست اکثرت نیاز دارد نه اینکه به دنبال آن باشیم که روی نکته های تفرقه بر انگیز انگشت بگذاریم و دوری میان ایرانی ها را بیشتر کنیم.
می شود گفت در ایران هم می شود، خیلی خوب هم می شود به شرط اینکه امروزی فکر کنیم ولجبازی با یکدیگر را کنار بگذاریم.

بحث و گفتگو