گزارش و تحلیل

بدرود ای “برادر حسین”

© Sputnik / Vladimir Trephilov /  مراجعه به بانک تصاویر بدرود ای “برادر حسین”
بدرود ای “برادر حسین” - اسپوتنیک ایران
اشتراک
آشنایی من با مرحوم حسین شیخ الاسلام به چیزی حدود سی و پنج سال پیش بر می گردد، زمانی که ایشان به عنوان معاون آقای دکتر علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت ایران چندین سفر پیاپی به لبنان داشتند تا میان دو بال شیعیان در لبنان یعنی جنبش امل و حزب الله میانجی گری کنند.

در آن زمان جنبش امل مقتدرترین تشکل شیعی در لبنان بود و مورد حمایت سوریه بود و حزب الله لبنان که مورد حمایت ایران بود کم کم در حال رشد بود.

چون جنبش امل خود را درگیر جنگ های داخلی کرده بود و در مقابل حزب الله خود را وقف مبارزه با اسراییل کرده بود روز به روز محبوبیت حزب الله در میان مردم لبنان افزایش می یافت و خوب طبیعتا جنبش امل تاب تحمل رشد محبوبیت رقیب هم مذهب خود را نداشت و به این دلیل کار به درگیری میان این دو گروه کشید.

با توجه به اینکه هر دو گروه وابسته به شیعیان لبنان بودند کار به برادر کشی کشیده شده بود و مشاهده می کردید که مثلا در یک خانواده یکی دو برادر عضو جنبش امل بودند و یکی دو برادر عضو حزب الله و اینها در خانه سر یک سفره می نشستند و فردا صبح در دو جبهه قرار داشتند.

پسر عمو ها و پسر خاله ها و پدر و پسر و عمو و عمو زاده و دایی و خواهر زاده و ... همه با هم درگیر بودند.

ماجرای بسیار پیچیده ای هم بود چون خود همه تعصب حزبی داشتند و ماموریت آقای شیخ الاسلام هم بسیار سخت بود چون علیرغم اینکه ایشان به عنوان یک میانجی وارد شده بودند اما طرفداران جنبش امل وی را به عنوان طرف حزب الله می شناختند.

آقای دکتر حسین شیخ الاسلام - اسپوتنیک ایران
حسین شیخ‌الاسلام مشاور وزیر خارجه ایران بر اثر ابتلا به ویروس کرونا درگذشت

چند سفر به سوریه و لبنان داشت و اوضاع را بسیار دقیق بررسی کرد، من در آن زمان رییس انجمن اسلامی دانشجویان بودم و چند بار با هم گفتگو داشتیم و چون سالها در لبنان از زمان بچه گی زندگی کرده بودم وبا توجه به کوچک بودن این کشور بسیاری از طرفداران دو طرف را می شناختم از من سوال می کرد وجه مشترک اینها چیست، به من می گفت برای حل ریشه ای این بحران تنها راه این است که نقاط اختلاف اینها را کنار بگذاریم و روی اشتراکات اینها مانور بدهیم.

همین هم شد، وی به خوبی وجه اشتراکات دو گروه را تشخیص داد و بخوبی متوجه بود که اگر بخواهد طرف یک جانب را بگیرد به هیچ وجه ماجرا ختم به خیر نمی شود.

نقطه مشترک اینها همانان بحث مبارزه با اسراییل، بقای شیعیان در لبنان، جایگاه سیاسی و اجتماعی شیعیان و... بود که ایشان با تمرکز روی موارد اشتراک توانست در نهایت دو طرف را متقاعد کند تا به جای جنگیدن و خونریزی تقسیم کار کنند و هر کدام به بالی از بالهای تشیع در لبنان تبدیل شوند.

تلاش های این مرحوم یکی دو سال طول کشید تا به نتیجه برسد اما به هر حال وی توانست بحرانی را در میان شیعیان لبنان حل کند که اگر تدبیر او نبود امکان نداشت حل شود و خصومت تا دهه ها بعد ادامه می یافت، مخصوصا که اسراییلی ها و دشمنان ایران و شیعیان لبنان بسیار تلاش کردند که بعدها بتوانند میان این دو گروه تفرقه ایجاد کنند و امیدوار بودند که آنها را با هم درگیر کنند اما دیگر نتوانستند.

همین تدبیر ایشان بود که منجر شد جبهه مقاومت در لبنان در نهایت تشکیل شود و اسراییل اولین شکست خود را متحمل شود، بدیهی بود که بچه های جبهه مقاومت اگر حمایت سیاسی و پشتیبانی دیگر شیعیان لبنان را پشت خود نداشتند امکان نداشت بتوانند اسراییل را شکست دهند.

وحدتی که شیخ الاسلام در لبنان ایجاد کرد دعای خیر ده ها هزار مادر شیعه را برای او به ارمغان داشت چون فرزندانشان مجبور نبودند دیگر با هم بجنگند.

دقیقا به یاد دارم که در آن زمان اختلافات زیادی در مورد حضور حزب الله در دولت لبنان و مجلس وجود داشت و بسیاری باور داشتند چون ساختار سیاسی دولت لبنان را به رسمیت نمی شناسند پس نباید در آن شریک باشد.

خودش هم در ابتدا طرفدار گروه مخالف حضور حزب الله در ساختار سیاسی لبنان بود، من هنوز نوجوان بودم، با او صحبت کردم و به او گفتم من شرایط داخلی لبنان را بسیار خوب می شناسم اگر حزب الله عضو ساختار سیاسی لبنان نشود امکان بقایش صفر خواهد بود چون پشتوانه سیاسی نخواهد داشت، وی با تامل به ماجرا فکر کرد و بعد به یاد دارم گفت بگذار استخاره کنم، استخاره کرد و گفت دو دل بودم وی ظاهرا نظر تو درست است و توکل بر خدا کرد و طرف گروهی را گرفت که موافق حضور حزب الله در ساختار سیاسی لبنان بودند.

بعدها همین تصمیم و حمایت وی از این گروه منجر شد که امروزه حزب الله با اقدار نقش اول در سیاست لبنان را بازی می کند و علاوه بر موفقیت های نظامی به موفقیت های سیاسی نیز دست یافته و ارتباطات حزب الله لبنان فقط به همکاری با شیعیان لبنان محدود نشده بلکه با همه گروه ها و طوایف لبنان همکاری دارد.

سیاستی را که شیخ الاسلام در آن زمان بنا نهاد بعدها منجر شد آرام آرام جبهه مقاومت شکل و شمایل جدید تری به خود بگیرد و خوب طبیعتا بسیاری از موفقیت هایی که بعدها جبهه مقاومت از فلسطین گرفته تا لبنان و سوریه و عراق و ... به دست آورندند مدیون همان استخاره حاج حسین شیخ الاسلام است.

اوایل انقلاب همه عادت داشتند همدیگر را با عنوان برادر فلان صدا بزنند.

حسین شیخ الاسلام به دلیل ابتلا به کرونا در گذشت - اسپوتنیک ایران
واکنش ها نسبت به درگذشت حسین شیخ الاسلام به دلیل ابتلا به کرونا

علیرغم اینکه من نوجوان بودم و ایشان معاون وزیر خارجه بود ولی من عادت داشتم وقتی وی را ملاقات می کردم به او بگویم “برادر حسین”.

در آن زمان یکبار آقای اختری که سفیر ایران در دمشق بود به من گفت مگه ایشان رفیقت است که بهش میگویی “برادر حسین” ایشان معاون وزیر خارجه است وباید به او بگویی جناب آقای شیخ الاسلام.

آقای شیخ الاسلام خندید و گفت برای همه آقای شیخ الاسلام باشیم برای این نوجون “برادر حسین” هستم، همان “برادر حسین” صدا بزن آهنگ اش انقلابی تر است، حس بهتری به من می دهد.

سالها گذشت و وی را دوباره در ایران در مراسمی ملاقات کردم، وقتی که سفیر ایران در سوریه شده بود، برای سفر کوتاهی به ایران آمده بود، خوب سن و سال من هم بیشتر شده بود و با آداب والقاب و رسوم گفتگو با شخصیت های مختلف هم بیشتر آشنا شده بودم.

به او گفتم سلام جناب آقای شیخ الاسلام.

در پاسخ با همان لحن عامیانه گفت آقا کیه عماد خان، این القاب مال کس های دیگر است به من بگو “برادر حسین” هنوز آهنگ اش گوشم را بیشتر می نوازد.

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала