گزارش و تحلیل

"اقتصاد و امنیت" پاشنه آشیل انتخابات ریاست جمهوری ایران

© Sputnik / Sergey Mamontov"اقتصاد و امنیت" پاشنه آشیل انتخابات ریاست جمهوری ایران
اقتصاد و امنیت پاشنه آشیل انتخابات ریاست جمهوری ایران - اسپوتنیک ایران
اشتراک
هنوز تنور انتخابات در ایران روشن نشده ولی پیش بینی می شود پس از خواب زمستانی ایرانی ها پس از نوروز گرمای بهاری یخ سرمای انتخاباتی را باز کند.

البته با توجه به اینکه این انتخابات با انتخابات شوراهای شهر و روستاها همراه است قطعا بزودی و مخصوصا پس از اعلام تایید صلاحیت کاندیداها شور انتخاباتی شروع خواهد شد.
چهار سال پیش وقتی دکتر روحانی کاندیدای انتخابات شدند مملکت با شرایط بسیار بحرانی چه از نظر اقتصادی چه از نظر امنیتی مواجه بود وجامعه بین المللی بر علیه ایران بسیج شده بود تا نابود کننده ترین تحریم های تاریخ را بر علیه ملت ایران تحمل کند و ایرانی ها را به زانو در بیاورد.

نتایج اولیه انتخابات خبرگان رهبری ایران اعلام شد، رفسنجانی و روحانی پیشتاز هستند - اسپوتنیک ایران
خبر نامزدی محسن هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری ایران تکذیب شد

غربی ها با استفاده از رسانه های خود تلاش داشتند مقاومت ملت ایران را بشکنند و روحیه ایرانی ها را تضعیف کنند.
نمی توان انکار کرد که تاثیر جنگ رسانه ای غرب بیش از برآورد های قبلی بر ذهن بسیاری از ایرانی ها تاثیر گذاشته بود و بیش از اینکه تحریم ها و فشارهای بین المللی بر ایرانی ها تاثیر بگذارند تبلیغات منفی بر بسیاری تاثیر گذاشته بود، بسیاری از آینده نا امید شده بودند.
با این شرایط مردم ایران به امید نیاز داشتند و طراحان برنامه تبلیغاتی آقای روحانی متوجه این ماجرا شدند و خوب شعار امید را جزو شعارهای وی قرار دادند.
البته امید به تنهایی پاسخگو نبود و با حرف نمی شد مردم را امیدوار کرد و مردم به تدبیر هم نیاز داشتند.
به همین دلیل هم شعار آقای روحانی به شعار "تدبیر وامید" تبدیل شد.
بسیاری امیدوار بودند که چند دهه تجربه سیاسی و اجرایی دکتر روحانی بتواند پشتوانه خوبی برای تدبیرگری وی باشد.
نکته جالب هم این بود که آقای روحانی اصولگرای میانه رویی بود که از حمایت اصلاح طلبان برخوردار بود و بسیاری امیدوار بودند که رئیس جمهوری فراگیر زمام امور مملکت را عهده دار گردد و مردم از شر اختلاف های جناح های مختلف سیاسی خلاص شوند.
دکتر روحانی تیم دولت خود را از شخصیت های شاخص که همگی دارای کارنامه بلند بالا بودند تشکیل داد و تصمیم گرفت دولت ژنرال ها به جای دولت سرباز ها داشته باشد.
تیم دولت آقای روحانی تشخیص دادند که باید چرخه اقتصاد که با تزریق پول دولت در آن می چرخید برای مدت کوتاهی متوقف گردد تا بتوان برای تورم افسار گسیخته تدبیری اتخاذ کرد و تدبیر مد نظر این بود که با کشورهای 1+5 وارد مذاکره شد و پس از توافق با آنها اموال بلوکه شده ایران در کشورهای دیگر آزاد شود و سرمایه گذاری خارجی جذب گردد و چرخه اقتصاد و صنعت با شرایط جدید به گردش در آید، اما متاسفانه این مدت کوتاه به جای چند ماه به چند سال کشیده شد و سرمایه گذاری خارجی ها که اینجا منظور غربی ها بود به جز امضای روی کاغذ چیز دیگری نبود.
سیاست مداران همیشه معتقد هستند که امنیت کشورها نه از طریق قدرت نظامی (به تنهایی) بلکه از طریق معادلات و روابط بین المللی به دست می آید و به این دلیل دولت آقای روحانی امیدوار بود که همراه با حل مناقشه هسته ای و رسیدن به توافق بها 1+5 علاوه بر حل مشکلات اقتصادی تهدید های امنیتی و نظامی نیز از سر ایران برطرف گردد.
همه نقشه ها و تئوری ها روی کاغذ خوب و درست به نظر می آمد اما پس از حدود چهار سال از زمامداری آقای روحانی بسیاری از نتیجه های پیش بینی شده حاصل نشد. چرا؟
گویند زمانی یک پسر دهاتی به خواستگاری دختر شاه رفت. وقتی برگشت از او سوال کردند خوب چه شد؟ گفت پنجاه درصد مشکل حل است. همشهری هایش خوشحال شدند گفتند آفرین به تو چه قدر زرنگی، چطور توانستی پنجاه درصد مشکل را حل کنی؟ پاسخ داد من که پسندیدم و قبول کردم مانده طرف مقابل.
ماجرای ما هم کم و بیش شبیه این ماجرا می باشد. ما خود می خواستیم مشکلات را حل کنیم اما خوب برآورد نکردیم که طرف مقابل چی؟
ماجرایی که تاثیر دوچندان بر نتایج منفی مذاکرات ما با 1+5 داشت این بود که متاسفانه علیرغم اینکه مردم به امید فراجناحی بودن تیم دکتر روحانی به وی رای داده بودند اما برخی از دولت مردان به جای اینکه به فکر اتحاد و همبستگی جهت عمل کردن در راستای اهداف دولت آقای روحانی باشند به دنبال اهداف جناحی و یا تخلیه کینه های قدیمی خود پیش رفتند و برای تخریب جناح مقابل اقدام به بزرگ کردن بسیاری از مشکلات مملکت وانداختن این مشکلات بر گردن دولت قبلی نمودند.
قدیمی ها شاید به یاد داشته باشند که همین ماجرا زمان پایان دولت آقای رفسنجانی و شروع به کار دولت آقای خاتمی هم اتفاق افتاد و بسیاری از آنهایی که وارد دولت آقای خاتمی شدند همین سیاست رسانه ای را بر علیه دولت آقای رفسنجانی استفاده کردند و در نهایت چاهی کدند که خود نیز در آن افتادند.
بعد ها همین ها به اشتباه خود پی بردند و در صدد بودند تا اشتباه خود را جبران کنند اما متاسفانه شاهد آن بودیم که همین ماجرا توسط همین افراد در دولت آقای روحانی تکرار شد.
بنده در صدد نیستم از دولت قبل یا دولت های قبلی دفاع کنم ویا به دولتی حمله کند چون خودشان مدافع خود را دارند، وهر کدام توانمندی های خود را دارند. بلکه هدف بنده از نوشتن این مطالب بیان اشکالات واین است که متوجه باشیم همین رفتارها وماجراها و بزرگ کردن مشکلات مملکت، که با هدف تخریب رقیب داخلی بوده، منجر به آن شد که دشمن مخصوصا طرف غربی از ما آتو بگیرد و در صدد باشد که امتیاز های بیشتری از ما بگیرد.
برخی باور داشتند دولت نیاز داشت که یک فضای رسانه ای ایجاد کند که فضای جامعه پذیرای نشستن نمایندگان دولت ایران با نمایندگان دولت ایالات متحده سر یک میز باشند اما می توان گفت اینان مشاورانی بودند که پاشنه آشیل همه مشکلات دولت آقای روحانی به حساب می آمدند و نه فقط در ایجاد جریان رسانه ای بسیار ناکام بودند بلکه نتوانسته بودند متوجه شوند که فضای داخلی جامعه باهوش تر از آن بود که نیاز به فضا سازی رسانه ای داشته باشد و خود پذیرا و پشتیبان عملکرد دولت مردان منتخب خود بود.
به هر حال این بی تدبیری در فضاسازی رسانه ای منجر شد که نمایندگان دولت در مذاکرات تضعیف گردند و نه تقویت شوند و طرف مقابل به دنبال امتیاز گیری بیشتر نه فقط در حین مذاکرات هسته ای بلکه حتی پس از مذاکرات باشد، عملا هم امروزه مشاهده می کنیم که علیرغم امضای توافق هسته ای طرف مقابل هنوز از اجرای آن طفره می رود و به دنبال امتیاز گیری بیشتر از ایران است، ودر نتیجه هر آنچه دولت آقای روحانی امروزه از مشکلات مختلف با آن مواجه است گردن همین افراد می باشد.
به هر حال امروزه کسی نمی تواند انکار کند که شرایط اقتصادی مملکت بسیار سخت است و هر دولتی که بخواهد سر کار بیاید باید با مشکلات دشوار اقتصادی دست و پنجه نرم کند مخصوصا که پس از چهارسال منجمد کردن اقتصاد چرخ دنده های کوچک صنعت که راه انداز چرخ دنده های بزرگتر می باشد کاملا نابود شده.
در مورد چالش های نظامی هم که فعلا نمی توان انکار کرد که همه تهدید هایی که از قبل در مقابل ایران وجود داشت هنوز وجود دارد و همان دشمنان قبلی مانند ایالات متحده و رژیم صهیونیستی هنوز به تهدیدات خود بر علیه ایران ادامه می دهند و برخی کشورهای عربی مانند عربستان جسارت پیدا کرده و به آنها اضافه شده اند.
واگر امروزه توانمندی های نیروهای مسلح ایران نبود واینان بیم آن را نداشتند که بهای حمله به ایران برای آنها بسیار گران تمام شود، اینان لحظه ای درنگ نمی کردند.
بله همه این مشکلات وجود دارد اما معلوم نیست اگر برجام نبود و اگر تلاش های دولت نبود امروز ایران با چه شرایطی مواجه بود.
شاید بهتر بود شاید بد تر.
اما حد اقل می توان گفت که ایران موفق شد ائتلاف جهانی ای که قبلا بر علیه ایران موجود بود را بشکند و در شرایطی که امروزه یک دولت تندرو در ایالات متحده سر کار آمده کاری کند که این دولت نتواند برای تعرض به ایران جامعه بین المللی را با خود بسیج کند. همچنین ایران موفق شد کاری کند که بسیاری از کشورها تحریم های غرب و مخصوصا ایالات متحده بر علیه ایران را محکوم کنند و علیرغم همه فشار های ایالات متحده بر علیه آنها اما حاضر باشند تک تک با ایران وارد معامله گردند و به تبادل تجاری ومالی حتی اگر شده با ارز های محلی با ایران بپردازند.
برای افرادی که اهمیت این دو ماجرا را متوجه نیستند باید بگویم که علیرغم توانمندی و قدرت نظامی ای که ایالات متحده داشته و دارد همیشه برای حمله به کشورهای دیگر نیاز به ایجاد فضای همراه بین المللی داشته و دارد و قبل از برجام در صدد بود چنین فضایی را بوجود آورد اما امروزه این فضا دیگر بر علیه ایران وجود ندارد.
همچنین ایالات متحده برای تحمیل اقتصاد خود و کنترل عملکرد اقتصادی کشورهای دیگر همه را وادار می کرد از ارز این کشور برای مبادلات بین المللی استفاده کنند و حتی در مواردی به برخی کشورها که تلاش داشتند ارز های خود را در معاملات بین المللی استقاده کنند حمله کرد تا عبرتی شوند برای دیگران. امروزه بسیاری از کشورهای جهان با ارز های محلی با ایران مرتبط هستند و این یک پیروزی بزرگ برای ایران بر علیه ایالات متحده به حساب می آید.
همزمان ایران هنوز توانمندی نظامی خود را حفظ کرده و هر روز در حال تقویت آن با توانمندی داخلی خود است. این ماجرا هم اهمیت بسیار زیادی دارد. چون هیچ وقت کشوری که از توانمندی ذاتی تولید اسلحه پیشرفته برخوردار می باشد را نمی توان شکست داد.
ایران کشوری است که تشکیلاتی اداره می شود و نه انفرادی. این به این معنا است که هیچ رئیس جمهوری در ایران فاعل ما یشاء نیست و اینگونه نیست که بتوان توقع داشت رئیس جمهوری در ایران مانند برخی کشورهای دیگر خود عهده دار همه مسئولیت ها باشد و بار همه عملکردها بر دوش وی باشد.
هر رئیس جمهوری در ایران مجبور است در چهارچوب تصمیمات نظام فعالیت کند وفقط رئیس جمهوری می تواند در انتخاب راه رسیدن به اهداف نظام تاثیر گذار باشد.
به این ترتیب امروزه باید سنجید اهداف نظام چه بوده وچه هست و روش دولت آقای روحانی و یا دولت های قبل چه قدر در رسیدن به این اهداف موثر بوده.
قطعا دشمنان ایران تلاش خواهند کرد روی دو مقوله که پاشنه آشیل آتی ایران به حساب می آید تمرکز کنند، "اقتصاد و امنیت"، و هر رئیس جمهوری که بخواهد راس کار بیاید قطعا باید برای این دو مقوله برنامه و راهکار داشته باشد.

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала