از اتحادیه اروپایی تا اقوام اروپایی

© Sputnik / Alexandr MaksimenkoУчастник акции на Площади Независимости в Киеве, посвященной подписанию экономической части Соглашения об ассоциации между Украиной и Европейским Союзом
Участник акции на Площади Независимости в Киеве, посвященной подписанию экономической части Соглашения об ассоциации между Украиной и Европейским Союзом - اسپوتنیک ایران
اشتراک
حزب «سبز» آلمان مواضع خود را نسبت به دیپورت پناهجویان افغان تغییر داد.

به گزارش سایت afghanpaper.com به نقل از مجله «اشپیپل» چاپ آلمان، این حزب معقتد است که نباید جلوی برنامه استرداد پناهجویان افغان که مدارک پناهندگی دریافت نکرده اند را گرفت. پتر گانچاروف تحلیل گر اسپوتنیک در مسایل نظامی و سیاسی افغانستان به تفسیر این موضوع می پردازد. گانچاروف می گوید: «حزب سبز یکی از چند حزب مجلس آلمان است که تا امروز با موضوع استرداد پناهجویان افغان مخالفت می کرد. اما موضوع مهمتر این است که علاوه بر حزب سبز، ده حزب دیگر نیز موافق استرداد این دسته از افغان ها هستند. این موضوع گویای چیست؟

دو مساله مهم قابل بررسی است. اول اینکه نظریه حفظ فرهنگ و همزیستی انواع فرهنگ ها در یک حکومت به جای تفکیک آن به «فرهنگ خودی» و «فرهنگ غالب» ملی که جامعه چندفرهنگی و زندگی بر اساس تساهل و تسامح را بوجود آورده، دچار مشکلات جدی شده است.

تا اوایل سال های 90 قرن 20، آلمان، فرانسه و بریتانیا کشورهای پایه گذار اتحادیه اروپا بودند و توانستند با موفقیت نظریه چند فرهنگی و تحمل پذیری برای همزیستی را به اجرا درآورند. اما اوایل سال های 2000 با سیل مهاجران مسلمان موضوع تحمل پذیری و تسامح با اشکال روبرو شد و سال 2010 آنتی تز آن را صدراعظم آلمان آنگلا مرکل  و همچنین دیوید کمرون نخست وزیر سابق بریتانیا عنوان کردند. کمرون مجبور شد اعتراف کند که تلاش برای ایجاد جامعه چندفرهنگی در اروپا با شکست روبرو شده است.

امروز شک و تردید در اروپا مد نیست. درواقع طرفداران نگاه تردیدآمیز به سیاست چند فرهنگی اروپا این اتحادیه را یک ساختار فراملی می دانند که سیاست تردید برانگیز چندفرهنگی و تحمل پذیری را به عنوان ابزاری برای درهم شکستن پایه های مسیحیت در فرهنگ اروپایی پیش گرفته و با همین کار آینه اروپا را به عنوان یک منطقه چندقومی و چند فرهنگی منحصربفرد در معرض تهدید قرار می دهد.

امروز شک و تردید از حاشیه به «نُرم» تبدیل شده و می رود تا تحمل پذیری توجیه ناپذیر و چندفرهنگی رنگ باخته اروپا را برای همه برجسته کند. امروز دوباره به شارل دوگل نیاز داریم که می گفت: «اروپا از آتلانتیک تا اورال سرنوشت دنیا را تعیین خواهد کرد!»

امروز بیش از هر زمان دیگر نظریه مارگارت تاچر به واقعیت نزدیک است که می گفت: «اروپا قوی تر است، زیرا فرانسه همچون فرانسه، اسپانیا همچون اسپانیا، بریتانیا همچون بریتانیا است و هر کشوری سنت و آیین و هویت خود را دارد. وادار کردن آنها به پیروی از استانداردهای هویتی اروپا احمقانه است».

امروز فرائوک پتری رهبر حزب «آلترناتیو برای آلمان» در پایان برنامه همه پرسی بریتانیا در ماه ژوئن 2016 برای خروج این کشور از اتحادیه اروپا در تویتر خود نوشت: «زمان تشکیل اروپای جدید و اقوام اروپایی فرا رسیده است». ظاهرا این تنها شروع ماجراست. امروز بیشتر سخنرانی های تحلیل گران بر این گواهی می دهد که اتحادیه اروپا در شرایط خوبی نیست.

موضوع دوم این است که تحیلگران بخش اعظم مشکلات را به گردن مهاجران مسلمان و اصول گرایان اسلامی می اندازند. به عنوان مثال شعار جنبش که بیشتر جوانان اروپایی مطرح می کنند این است؛ در دانمارک: اینجا کشور مهاجران نیست؛ ایتالیا: مهاجر نمی خواهیم؛ آلمان: ما مخالف مهاجرت انبوه هستیم، ما مخالف مرکل هستیم؛ هرکه قران بکارد، جهاد درو می کند؛ سوییس: از کله پوستی ها تا احزاب محبوب؛ بلژیک: حجاب نمی خواهیم؛ فنلاند: چرا مهاجران را به اردوگاه کار نمی فرستید؛ و…

این سخنان قابل درک است. تبعیض مثبت قایل شدن نسبت به اقلیت ملی در اروپای غربی، یعنی همان تحمل پذیری ستودنی که باعث شد در برلین، بروکسل، پاریس و استکهلم اقلیت به اکثریت تبدیل شوند، ضمن اینکه در نهایت آنها نسبت به خود اروپاییان حالت تهاجمی گرفتند و پلیس اعلام کرد که به محله های زندگی این افراد نروند. بدتر از همه برای اروپا این است که سیاست مدارانی همچون آنگلا مرکل همچون گذشته اطمینان دارند که مهاجران مسلمان و مهاجمان در مناطق زندگی اروپاییان هیچ ارتباطی وجود ندارد.

تحلیل گران می گویند، تحمل بس است و از همه می خواهند که بخش کوچک باقی مانده اروپا را حمایت کنند.

آیا راه برون رفتی از این بحران وجود دارد؟ بله هست، راه حل بسیار ساده است. باید توافق کرد که هیچ کس با فرهنگ خود به خانه دیگری وارد نشود. روس ها یک ضرب المثل دارند که می گوید: «هر چه حصار را بلندتر بسازی، دوستی محکم تر است. افغان ها هم می گویند، دوری  و دوستی. سایر اقوام هم حتما چنین اصطلاحاتی در زبان خود دارند، چون این دست مشکلات همیشه وجود داشته و دارد. 

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала