"نادیا نمی خواست به سوریه برود، همه چیز خیلی غیرمنتظره اتفاق افتاد!"

© Sputnik / Mikhail Alaeddin"نادیا نمی خواست به سوریه برود، همه چیز خیلی غیرمنتظره اتفاق افتاد!"
نادیا نمی خواست به سوریه برود، همه چیز خیلی غیرمنتظره اتفاق افتاد! - اسپوتنیک ایران
اشتراک
تیم پزشکی با هدف ویژه گردان نظامی جنوبی هفته ی پیش به حلب فرستاده شد.

پنجم دسامبر برای پزشکان و پرستاران روسی روز کاری معمولی بود ، آنها ساکنین محلی را برای معاینه پذیرفتند، از بیماران عیادت کرده و به کارهای خود مشغول شدند. اما پس از نیمه های روز دوشنبه کار روزانه شان با آتش خمپاره هایی متوقف شد که جان دو پرستار روس را گرفت.
بمب مستقیما به بخش پذیرش افتاد. پرستاران نادژدا دوراچنکو و گالینا میخایلوا بلافاصله کشته شدند. پزشک متخصص اطفال وادیم آرسنتیف به شدت زخمی شد و اکنون در بیمارستانی در مسکو بستری است.
هر دو پرستار از بیروبیجان به حلب رفته بودند. برای آنها این دومین ماموریت به سوریه بود.
نادژدا دوراچنکو چهل ساله بود. او تحصیلات خود را در دانشگاه پزشکی شهر بیروبیجان (در شرق روسیه) به پایان رساند. کارش را در سال 1994 آغاز کرد. ابتدا به عنوان پرستار در بخش جراحی مغزو اعصاب مشغول به کار شد و در دسامبر سال 2013 بر اساس قرارداد به عنوان پرستار عملیاتی به خدمت ارتش در آمد. حالا همسر و دختر 19 ساله اش در خانه منتظرش هستند.
گالینا میخایلوا، کالج پزشکی بیروبیجان را در سال 2000 به اتمام رساند ، در ابتدا در درمانگاه بیماری های سل مشغول به کار شد و سپس در بیمارستان های مختلف استان در بخش های نظامی کار می کرد. از نوامبر سال 2013 بر اساس قرار داد به عنوان سرپرستار بیهوشی به خدمت ارتش در آمد. گالینا میخایلوا ازدواج نکرده بود و یک پسر پانزده ساله داشت.
دوستان نادژدا دوراچنکو تا به امروز نمی توانند خبر مرگش را باور کنند.
یلنا مارتیننکو،همکلاسی نادژدا می گوید: " من نمی فهمم ، چطور؟ ما با نادیا از کلاس چهارم دوست بودیم ، دوستان خیلی نزدیکی بودیم. درواقع پس از آنکه من به اسرائیل رفتم حتی وقتی به بیروبیجان می آمدم ، ارتباطمان کمتر شده بود. او در دوران مدرسه می دانست که وارد حرفه ی پزشکی می شود. پدرش همه ی عمرش را در بیمارستان نظامی کار کرده بود. نادیا می گفت که می خواهد مانند پدرش باشد. "
یلنا صبح روز سه شنبه این خبر را شنید و کل روز نمی توانست به خود بیاید.
" آخر چطور می شود؟ نادیا آنقدر شاد و سرحال بود! او با شوهرش زندگی عالی داشتند. دخترش سال دوم دانشکده درس می خواند. و یکهو اینطور می شود… من نمی دانم چقدر این موضوع حقیقت دارد، اما همکلاسی های دیگر ما می گویند که نادیا قصد نداشت به سوریه برود همه چیز خیلی غیرمنتظره اتفاق افتاد. یک روز مانده تا اعزام زنگ زدند. و او رفت…"
به گفته ی یلنا، نادژدا همیشه گشاده رو و مسئولیت پذیر بود.
همکلاسی نادژدا دوراچنکو می گوید: " او همیشه اولین کسی بود که برای کمک می رفت هیچ وقت در خصوص عواقب آن فکر نمی کرد. جایش خیلی برایم خالی خواهد بود. نادیا مادر، همسر و دوست خوبی بود. کمک به دیگران ، زندگیش بود. "
نادژدا چرکاشینا می گوید: " ما با هم در دانشکده پزشکی و در گروه های مختلف درس خواندیم. من او را مانند دختر کوچک شاد ، خنده رویی به یاد می آورم. یک دختر چهل کیلوییِ شوخ و خنده رو.
پرستاران کشته شده و پزشک زخمی هفته ی پیش در ساختار تیم پزشکی با هدف ویژه گردان نظامی جنوبی به سوریه اعزام شدند. در کنار پزشکان و پرستاران رسمی ، تیم پزشکی با هدف ویژه با پزشکانی از بیمارستان ها، کلینیک ها و گردان های پزشکی نظامی و همچنین سازمان های آموزشی پزشکی — نظامی تقویت می شوند. پرستاران بیروبیجان نیز به این ترتیب به حلب رفتند.
رسما در این تیم پزشکی با هدف ویژه هشت بخش پزشکی از جمله پذیرش، جراحی ، درمانی و همچنین گروه بیهوشی و مراقبت های ویژه وجود دارد.
اما همانطور که منبع اطلاعاتی " ایزوستیا " توضیح داد ، به واسطه ی متخصصین تکمیلی در تیم پزشکی سوریه ، موفق شدند چندین بخش پزشکی جدید که قبلا در ساختار تیم پزشکی با هدف ویژه بودند ایجاد کنند. از جمله بخش کودکان. در واقع در این بخش ، وادیم ارسنتیف ، پزشک زخمی و نادژدا دوراچنکو و گالینا میخایلوا، پرستاران کشته شده، کار می کردند.
پرستاران در میهن به خاک سپرده می شوند. خانواده هایشان به دستور وزیر دفاع سرگی شایگو، کمک هایی دریافت خواهند کرد. همچنین به خانواده ی پزشک متخصص اطفال وادیم آرسنتیف نیز کمک های لازم ارائه خواهد شد.

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала