گزارش و تحلیل

اسلام و سیاست. قسمت سوم

© Fotolia / NikhgПолумесяц на шпиле мечети
Полумесяц на шпиле мечети - اسپوتنیک ایران
اشتراک
رادیو اسپوتنیک سری برنامه های مربوط به موضوع سیاسی مهم دهه های اخیر، یعنی احیا و تقویت مولفه های سیاسی در اسلام را ادامه میدهد. متاسفانه سیاست در اسلام، اغلب جنبه های افراطی و حتی تروریستی به خود می گیرد.

در برنامه گذشته یعنی "اسلام، چیزی بیشتر از مذهب" ، ما به این موضوع پرداختیم که اسلام کلیه جنبه های زندگی مسلمانان، جامعه مسلمانان و کشورهای مسلمان را در بر می گیرد و مولفه مهم اسلام، سیاست است.
امروز در برنامه سوم، ما در رابطه با "انتخاب سیاسی اسلام" و جهات اساسی اسلام سیاسی، صحبت خواهیم کرد. ولادیمیر ساژین، شرق شناس و تحلیلگر سیاسی می گوید:


"اسلام معاصر، به عنوان یک دکترین پیچیده سیاسی و مذهبی را می توان به چهار جریان اساسی تقسیم کرد.
البته تقسیم بندی انجام شده، مشروط و شماتیک است. در زندگی واقعی ما اغلب شاهد ترکیب خاصی از جریان های مختلف سیاسی هستیم. اما برای درک بهتر مسائل، چنین تقسیمی، ضروری است."

اسلام و سیاست - اسپوتنیک ایران
اسلام و سیاست برنامه اول
آقای ساژین ادامه می دهد که جریان اول مرتبط با "انطباق و سنتز" است. در مواردی که رهبران مسلمان، مواضع اسلام را در کشور ضعیف ارزیابی کنند، آن وقت از روش "انطباق" استفاده می کنند تا در آن شرایط بتوانند ، شیوه تفکر اسلامی را در تمام حوزه های زندگی اجتماعی و سیاسی کشور، رشد تدریجی دهند. روحانیت برای تعمیق بیشتر و گسترش نفوذ خود در جامعه، حداکثر تلاش خود را می کنند تا به تعداد مومنان بیافزایند و وجود دین را در ساختار اجتماعی و سیاسی کشور، جدا ناپذیر کنند. روحانیون اسلامی، مذهب نوین را متناسب با سیستم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و سنت های کشور منطبق کرده و آماده اند در صورت نیاز با باورهای سنتی محلی و ساختارهای قدرت، سازش کنند.
در حال حاضر روحانیت مسلمان در برخی از کشورهای افریقایی، و همچنین روسیه و تعدادی از کشورهای مستقل مشترک و المنافع، به این خط سیاسی پایبند هستند. روش های وسیع و مختلفی را می توان در این نوع سیاست، مورد استفاده قرار داد. مثلا با بکارگیری از خط سیاسی مناسب، هم در داخل کشور و هم در خارج آن نه تنها باعث افزایش اعتماد به حکومت، بلکه اعتبار آن در میان توده ها نیز بیشتر خواهد شد. امروز، رهبران مذهبی فعالانه برای رسیدن به صلح، و آزادی کشور از آثار باقی مانده استعمار، مبارزه کرده، و با اعتیاد به مواد مخدر، الکل، و پورنوگرافی مخالف هستند. آنها مردم را به ترویج احترام به بزرگان، حس وطن دوستی و احساسات ملی، دعوت می کنند. در هنگام وجود ثبات سیاسی، فعالیت روحانیون مسلمان، که موضع "انطباق و سنتز" را پیش گرفته اند، باعث گسترش ارزش های اخلاقی در کشور و جامعه می شوند. در زمان بحران، از جمله در سال های اولیه استقلال تعدادی از جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی سابق، برخی از رهبران مذهبی در حمایت از حفظ نظم، از دولت حمایت، و دیگری، به ویژه افراط گرایان، به دنبال استفاده از عامل اسلامی برای رسیدن به اهداف سیاسی خود بودند.
جریان دوم بیشتر در کشورهایی که اسلام دین رسمی آن است، شیوع دارد. البته نقش رهبران مذهبی در ساختار سیاسی آن محدود است. در بسیاری از مطالعات جامعه شناسی و سیاسی، این جریان را اغلب به عنوان "محافظه کار" یا "سنت گرا" تعریف کرده اند. طرفداران این روند دارای موضع نسبتا قوی در سیستم حکومتی هستند. بسیاری از رهبران مذهبی پاکستان، عربستان، اردن، کویت و تعداد دیگری از جوامع مسلمان را می توان در زمره جریان سنتی — محافظه کار، قرار داد. اسلام سنتی و محافظه کار در این کشورها به عنوان یک قدرت با ثبات، خواهان حفظ و افزایش منافع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حکومت است.
یکی از کشورهایی که می توان جزو جریان سنتگرا و محافظه کار دانست، جمهوری اسلامی ایران است که بر خلاف کشورهای فوق الذکر، رهبران مذهبی آن بر اساس قانون اساسی کشور و در عمل، نقش فعالی در زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور دارند.
اسلام و سیاست - اسپوتنیک ایران
اسلام و سیاست برنامه دوم
جریان سوم، بنیادگرایی است. این اصطلاح توسط دانشمندان و سیاستمداران غربی، ابداع شده که نشان دهنده مجموعه ای از جریان افکار عمومی مسلمانان، در تقویت ایمان در منابع بنیادی اسلام، اجرای دقیق مقررات قرآن و شریعت، و معرفی احکام سنتی اسلام به عنوان قوانین الزام آور در تمام جنبه های زندگی است. یکی از انواع اصلی بنیادگرایی به عنوان یک جنبش، توسط محمد بن عبدالوهاب در اواسط قرن هجدهم در بخش مرکزی عربستان، پایه گذاری شد. ایدئولوژی رسمی عربستان سعودی، از این نظریه پیروی می کند. عناصر بنیادگرایی را نیز می توان در سیاست معاصر امارات متحده عربی، قطر، بحرین، کویت و سایر کشورهای اسلامی پیدا کرد. اما تاریخ و تجربه سیاسی نشان می دهد که پس از تقویت قدرت در لایه های فوقانی جنبش بنیادگرایی، آنها به سرعت به سوی محافظه کاری اسلامی تغییر حالت داده، و آن دسته که نگرش بنیادگرایی خود را حفظ کرده اند یا به تدریج تبدیل به اپوزیسیون شده و یا وارد مسیر افراط گرایی در داخل کشور و در سطح بین المللی می شوند.
جریان چهارم، بنیادگرایی افراطی است که رابطه مستقیم با تروریسم، خرابکاری و کلیه مظاهر افراطی دارد که در اروپا و آمریکا آن را بنیادگرایی اسلامی قلمداد می کنند.
الکساندر ایگناتنکو، سیاست پرداز و کارشناس علوم اسلامی، بنیادگرایی را به عنوان یک پدیده اجتماعی تعریف کرده که خواهان بازگشت به اصول اساسی ("بنیاد") است. البته جناح ارتودکس، بنیادگرایی کمونیسم، جناح استالینیسم نو، بنیادگرایی اسلامی و غیره از انواع "بنیادگرایی"ها هستند. علاوه بر این، هر یک از موارد "بنیادگرایی" فوق نیز با توجه به روش های دستیابی به هدف اصلی — "بازگشت به گذشته"، درجه تعصب حامیان، و تلاش برای احیای اصول اساسی، متفاوت است. بنابراین طبیعی است که بنیادگرایی و رادیکالیزم میانه رو، افراط گرایی، تولید نفرت، خصومت، و دشمنی در هر کشوری از منطقه و جهان، با یکدیگر تفاوت دارند.
بنابراین در حال حاضر بنیادگرایی افراطی با استفاده از روش ترور، به اهداف سیاسی خود دست می یابد. جنبش طالبان در افغانستان، القاعده، جبهه نصرت (جبهه فتح شام از جولای 2016)، صدها گروه جهادی و البته که داعش در عراق و سوریه، متعلق به این نگرش هستند.
ساژین در خاتمه اعلام کرد "اسلام و ترور" موضوع برنامه بعدی وی خواهد بود.

 

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала