گزارش و تحلیل

داستان آشنایی من با روسیه- مجموعه خاطرات مخاطبان اسپوتنیک

© Photo / مهرادداستان آشنایی من با روسیه- مجموعه خاطرات مخاطبان اسپوتنیک
داستان آشنایی من با روسیه- مجموعه خاطرات مخاطبان اسپوتنیک - اسپوتنیک ایران
اشتراک
خبرگزاری اسپوتنیک به عنوان تنها بخش خبری فارسی زبان دولتی کشور روسیه تصمیم گرفت تا به منظور پیوند بیشتر با مخاطبان ایرانی و حضور فعال مخاطبان در این خبرگزاری دعوت نمود تا خاطرات، تجربیات و موضعات قابل نشر عمومی را برای ما ارسال نمایند تا در سایت این خبرگزاری از آن استفاده گردد.

در ادامه ماجرای آشنایی یک ایرانی به نام مهرداد با کشور روسیه ارائه می گردد:

«مهراد هستم.شاید برای شما جالب باشه شاید هم نباشد، اما به عنوان یک شهروند ایرانی می خواهم داستان آشنایی با کشور بزرگ و زیبای روسیه و شهر رویایی مسکو رو برای شما تعریف کنم. داستان آشنایی من با روسیه به زمانیکه ده ساله بودم، باز می گردد، راستی یادم رفت بنویسم که من متولد سال 1982 میلادی و الان 34 ساله هستم.
یادم می آید که عصر روز جمعه بود و من بعد از انجام تکالیف مدرسه تلویزیون روشن کردم، برنامه های اون روز زیاد به دلم ننشست و با بی حوصلگی کانال ها رو عوض می کردم که یکی از کانال های تلویزیون (فکر می کنم شبکه فرهنگ) برنامه ای پیرامون شهری برفی با مناظر اعجاب انگیز و رویایی نمایش می داد.
بی اغراق باید بگویم که مجذوب تصاویر این شهر شدم و اصلا دلم نمی خواست که این برنامه به اتمام برسد، هیچ وقت هم حس خوبی که به هنگام تماشای آن برنامه تلویزیونی بهم دست داد را و فراموش نمی کنم. مادرم رو صدا کردم تا برای تماشای این برنامه به من بپیوندد و در حین تماشای تلوزیون دائمنا می گفتم می بینی مادر چقدر زیباست این شهر!
راستی مادر اینجا کجاست ؟

Sputnik - اسپوتنیک ایران
دوستان در تهیه برنامه های "اسپوتنیک" شرکت کنید !

مادر پاسخ داد که در زیر نویس برنامه نوشته مسکو و مسکو پایتخت کشور روسیه است، برنامه که تمام شد به مادرم گفتم ، من روزی به این کشور و این شهر خواهم رفت.سالها گذشت و بعد از اتمام دوره دبیرستان و گرفتن مدرک پایان تحصیلات متوسطه برای ادامه تحصیل و زندگی تصمیم گرفتم به رویای دوران کودکیم جامع عمل بپوشانم و به شهر زیبای مسکو برم شهر زیبایی ها، شهر برفی دوران کودکی.
به مسکو اومدم و مشغول تحصیل و زندگی شدم.البته باید بگم که من در شروع فصل گرما به این شهر آمدم و خبری از شهر برفی دوران کودکی من نبود، اما چهره تابستانی این شهر هم بسیار زیبا و غیر قابل توصف بود. شهری زیبا، پر جُنب و جوش و پر از هیاهو، شهری زنده که جاری بودن زندگی در آن مثل جاری بودن خون در رگ انسان است.
زندگی کردن در بزرگترین کشور دنیا وشهر رویایی دوران کودکی برای من خیلی جالب و هیجان انگیز بود. تفاوتهای فرهنگی زیادی رو حس می کردم ولی انطباق با شرایط جدید، کار زیاد سختی نبود.
به هرحال شاید بتوان گفت که از همان کودکی با این شهر و کشور آشنا شدم همیشه سعی در شناخت بیشتر زبان، فرهنگ و تاریخ آن داشتم.کتابهای زیادی هم در این باره مطالعه کرده بود، اما در جریان زندگی به درستی درک نکرده بودم تا زمانی که وارد مسکو شدم.
می توان گفت با روسها زندگی کردم و دوستان زیادی هم یافتم که خاطرات شیرین و تلخ زیادی را برای من خلق نمودند. اگر بخواهم با یک عبارت ماجرای آشنایی خودم با روسیه و داستان زندگی در میان روسها را ببند، باید بگویم به عقیده من روسها مردمی وطن دوست، متمدن، باهوش و دلنشین هستند. به عنوان یک شهروند ایرانی خوشحالم از اینکه روابط بین کشورم و کشور روسیه عمیق و دوستانه است و امیدوارم این روابط همیشه پایدار باقی بماند.»

 

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала