گزارش و تحلیل

وقتیکه همشهری مسکویی ها شدم!

© Fotolia / vesta48Вид на московский Кремль с Замоскворечья в Москве
Вид на московский Кремль с Замоскворечья в Москве - اسپوتنیک ایران
اشتراک
خبرگزاری اسپوتنیک- طبیعتا آن روزهایی که به عنوان یک دانشجوی خارجی به خانه دوم خود یعنی شهر مسکو قدم گذاشتم، مجذوب چیزهای ناشناخته و جالبی شدم که محیط جدید برای من به ارمغان داشت، و بیشتر به دنبال شباهتهای فرهنگی بودم تا تفاوتهای فرهنگی و یا بهتر است بگویم شباهتهای فرهنگی بیشتر به چشمم می آمد.

در نتیجه سرچ اینترنتی ریشه واژه فرهنگ به زبان فارسی این نتیجه حاصل شد که کلمه فرهنگ از دوره پارسی میانه وارد ادبیات ایران شده است و پیش از آن کلمه ایی که به معنای فرهنگ باشد در ادبیات ایران به ندرت مشاهده شده و یا اصلا یافت نمی شد.

وقتیکه همشهری مسکویی ها شدم! - اسپوتنیک ایران
گزارش و تحلیل
وقتیکه همشهری مسکویی ها شدم!
از سوی دیگر به گفته «پاول یاکاولویچ چرنیخ» زبان شناس و استاد دانشگاه دوره شوروی، کلمه فرهنگ کمی دیر در واژگان زبان روسی وارد شده و به دهه 30 قرن نوزدهم باز می گردد. اما باید خاطر نشان نمود که این اختلاف زمان در پیدایش واژه فرهنگ دلیلی بر با فرهنگ یا بی فرهنگ بودن یک کشور و یا جامعه بحساب نمی آید، چراکه اساسا فقدان فرهنگ به صورت مطلق امکان پذیر نیست و آنچه قابل بحث است تفاوتهای فرهنگی می باشد. فرهنگ همان راه و روش مشترک زندگی، اندیشه و کنشهای انسانی در یک جامعه است که طبیعتا از هر کشور تا کشور دیگر و حتی از هر منطقه تا منطقه دیگر تفاوت دارد. 

از سوی دیگر ارزیابی هر فرد به عنوان مشاهده گر از محیط فرهنگی جدید در چگونگی قضاوت تاثیرگذار خواهد بود. مثلا من به عنوان یک ایرانی که ساکن کشور روسیه هستم این جامعه را «زن سالار» ارزیابی می کنم، چون تمام مسئولیتهای مهم خانه، مدیریت اقتصادی خانواده، انتخاب محل زندگی، انتخاب محل تفریح و پرداخت هزینه های آن، تربیت فرزندان و… بر عهده زنان می باشد، اما ممکن است که مشاهده گر دیگری این شرایط را نشانه «مردسالاری» بداند.

اولین شوک فرهنگی
هنوز چند ساعتی از ورودم به مسکو نگذشته بود که باید برای ثبت نام به دانشگاه می رفتم و نخستین شوک فرهنگی را نیز همان روز، وقتیکه برای اولین بار در برابر نظم چشمگیر حاکم در سطح شهر مسکو در مقایسه با تهران قرار گرفتم، تجربه نمودم. عادت کرده بودم برای ورود و خروج به قطار مترو تمام توان و زور خود را جمع کرده تا از پس مسافرانی که می خواستند فقط با زور پیاده و سوار شوند، بر بیایم. اما در کمال تعجب شاهد دو صف در کنار در قطار بودم که صبورانه در انتظار خروج مسافران بودند ، سپس با سرعت و البته نظم وارد قطار شده، برخی به آرامی نشستند و مابقی نیز ایستاده یا کتاب خوانند، یا موسیقی گوش داده و هرگز حتی نیم نگاهی هم به من خارجی نیانداختند.

متروی مسکو. دنیای جادویی در زیر مسکو - اسپوتنیک ایران
متروی مسکو. دنیای جادویی در زیر مسکو
نظم اجتماعی واژه گم شده تهران آن روزها بود، وقتی قرار می شد در صفی به انتظار بایستم، دائما نگران از دست دادن نوبت خود در صف بودم و این نگرانی همراه من به مسکو آمد، اما هرگز به کار نیامد، چون در اینجا از صفهای بی نظم خبری نبود و کسی نوبت تو را به زور نمی گیرد مگر اینکه خواهش کند. به همان اندازه هم احترام به حقوق عابر پیاده و همچنین ایستادن در پشت چراغ قرمز مخصوص عابر برای من تجربه جدید و جالبی بود.
اما در میان سرخوشی ناشی از نظم و رفاهی که در نتیجه آن بوجود آمد، چهره نازیبا و کثیف خروجی های مترو حالم را بد کرد، چون سطح خیابان پوشیده از آب دهان بود! بعدها فهمیدم که برخی افراد بی فرهنگ عادت بدی دارند و آب دهان خود را به خیابان می اندازند و این وضعیت تا فاصله چند متری از خروجی مترو بیشتر به چشم می آید.
به هر حال آن روزها گذشت، اکنون در تهران نظم اجتماعی بیشتری نسبت به قبل حاکم است وعادت آب دهان انداختن روسها نیز در مقایسه با قبل کمتر شده است، و من یاد گرفتم که باید به مسائل را از دریچه فرهنگ کشور میزبان نگاه کنم. در اینجا دستگاههایی که مسئول پرورش فرهنگ و قواعد اجتماعی هستند، سعی دارند تا با تبلیعات دائمی عناصر فرهنگی مورد نظر جامعه را به شهروندان القاء نمایند، مثل دعوت به کتاب خوانی، کمک به بی سرپرستها، معلولین، پاکیزه نگه داشتن محیط زیست…و بی شک اگر روزی مثل همیشه از پشت بلندگوی داخل قطار مترو اعلام نشود که «جای خود را بی افراد ناتوان، پیرها و خانم های باردار بدهید» متعجب خواهم شد.

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала