گزارش و تحلیل

کلید برد انتخابات ایران

© Fotolia / Borna_Mirایران از مدل جدید قراردادهای نفتی خود رونمایی کرد
ایران از مدل جدید قراردادهای نفتی خود رونمایی کرد - اسپوتنیک ایران
اشتراک
کلید، شعاری که آقای روحانی با آن وعده حل کل مشکلات مردم ایران را داد اما پس از دو سال هنوز درب های بسته زیادی مانده که نتیجه انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی برای دولت گرو باز شدن آنها است.

به استناد مصاحبه اخیر آقای صالحی (رئیس سازمان انرژی هسته ای فعلی و وزیر امور خارجه وقت ایران) با ماهنامه دیپلمات مذاکرات میان ایران و ایالات متحده تقریبا دو سال قبل از به قدرت رسیدن آقای روحانی به صورت محرمانه شروع شده بود و آقای روحانی (عضو وقت زمان عضو شورای عالی امنیت ملی ایران) در جریان بود که باز کردن گره مذاکرات هسته ای در دست رئیس جمهوری بعدی خواهد بود. در آن زمان اکثر جناح های سیاسی داخلی تلاش داشتند این گره به دست رئیس جمهوری وقت محمود احمدی نژاد باز نشود تا امتیازی برای وی و هم قطارانش تلقی نگردد. در واقع می توان گفت همه جریان های سیاسی اطمینان داشتند که در صورت حل اختلافات ایران و ایالات متحده گره مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 خود به خود حل خواهد شد چرا که مذاکرات هسته ای بهانه ای بود که آمریکایی ها برای فشار بر ایران از آن استفاده می کردند و همه می دانستند که برنامه هسته ای ایران صلح آمیز می باشد و هیچ انحرافی در آن وجود ندارد. گزارش اخیر سازمان انرژی هسته ای نیز خود یک اثبات بر این مدعا می باشد.
نه فقط آقای روحانی بلکه بقیه کاندیداهای ریاست جمهوری ایران هم کم و بیش در جریان بودند و همه پیش بینی آن را می کردند رئیس جمهوری بعدی فردی خواهد بود که به برجام خواهد رسید. مساله ای که مطرح بود این بود که زمان رسیدن به برجام چه مدت طول خواهد کشید واینکه با چه شرایطی به برجام خواهیم رسید. آقای روحانی همه برنامه های حکومت خود را از همان ابتدا در گرو برجام قرار داد و مشاورانش پیش بینی می کردند که فاصله رسیدن به برجام خیلی کوتاه است و شاید ظرف شش ماه تا یک سال بتوان به آن رسید. به همین دلیل دولت با سیاست منجمد کردن اقتصاد تورمی فعالیت خود را شروع کرد چرا که ادامه افسار گسیخته تورم می توانست به نوعی ورشکستگی و یا از هم گسیختن اقتصاد بیانجامد. با توجه به اینکه دولت در ایران بزرگترین بنگاه اقتصادی به حساب می آید منجمد کردن اقتصاد کاری راحت بود و تقریبا دولت اکثر فعالیت ها و سرمایه گذاری های اقتصادی را متوقف کرد امری که به نوبه خود یک رکود اقتصادی بوجود آورد و عملا تورم متوقف شد، اما نه به دلیل شکوفایی فعالیت های اقتصادی بلکه به دلیل رکود اقتصادی. به هر حال شاید بتوان گفت برای کوتاه مدت این نسخه می توانست فرصتی برای ایجاد درمان باشد و طبیعتا تیم اقتصادی دولت امیدوار بودند که هرچه سریعتر تیم سیاسی بتوانند به برجام برسند و سرمایه های بلوکه شده ایران آزاد گردد و از این سرمایه ها در گردش مجدد اقتصاد استفاده کنند. اما اتفاقی که پیش آمد آن بود که رسیدن به توافق بیش از زمان پیش بینی شده به درازا کشید و سیاست منجمد کردن اقتصادی منجر به ورشکستگی و کنار رفتن تعداد زیادی از بنگاه های کوچک که توانایی مقاومت طولانی مدت در مقابل رکود را نداشتند گشت. حال که دولت امیدوار است با رسیدن به برجام چرخه اقتصاد را مجددا به حرکت در آورد دیگر بنگاه های اقتصادی ای که بتوانند این حرکت را به وجود آورند از صحنه خارج شده اند و بنگاه های اقتصادی بزرگ بدون یاری بنگاه های کوچک که دست به دست یکدیگر این اقتصاد را به حرکت در می آوردند، نیز نمی توانند چرخه اقتصاد را به حرکت در آورند.
با توجه به اینکه رفع تحریم ها و ورود سرمایه های بلوکه شده ایران حد اقل به یک سال دیگر نیاز دارد، البته در صورتی که هیچ سنگی در راه اجرای برجام نباشد، بزرگترین معضل دولت ایران در حال حاضر این است که چگونه اقتصاد را از این حالت انجماد بیرون بیاورد. با شرایط قیمت فعلی نفت و توقعات فوق العاده زیادی که از دولت وجود دارد شاید حتی به نفع دولت آقای روحانی می بود که اصلا تحریم ها رفع نمی شد تا حد اقل این بهانه در اختیار بود که اوضاع اقتصادی به دلیل وجود تحریم ها است. عامه مردم توانایی تحلیل شرایط اقتصادی داخلی و بین المللی را ندارند و امروزه همه پس از رفع تحریم ها توقع دارند، به استناد امید هایی که از تبلیغات رسانه ای دولت دریافت کرده اند ، شرایط اقتصادی به یکباره دگرگون گردد، امری که شرایط فعلی نشان می دهد جزو محالات به حساب می آید.
با چنین شرایطی ایران وارد عرصه انتخابات مجلس خبرگان رهبری و شورای اسلامی می شود و قطعا کاندیداهای زیادی دولت را مورد آماج حملات خود قرار خواهند داد و آن را به بی کفایتی متهم خواهند کرد، شعارهایی که طبیعتا با شرایط موجود خریداران زیادی خواهد داشت و در مقابل حامیان دولت به سختی خواهند توانست از خود دفاع کنند.
در مورد انتخابات مجلس خبرگان رهبری موضوع مقداری متفاوت باشد چرا که این مجلس به ریز مسایل داخلی ورود نمی کند و رای دهندگان برای کاندیداهای این مجلس بیشتر به دیدگاه های سیاسی و اعتقادی و فکری و مذهبی کاندیداها توجه می کنند گو اینکه برخی از کاندیداها همچون آیت الله هاشمی رفسنجانی و یا ورود شخصیت های جوانی مثل سید حسن خمینی تلاش دارند با فضاسازی های پیش از انتخابات جوی چالش بر انگیز برای این انتخابات ایجاد کنند اما تاریخ انتخابات این مجلس و شرایط فقهی که اعضای آن برای کاندیدا شدن نیاز دارند نشان داده که طیف خاصی از روحانیون همیشه کرسی های این مجلس را در اختیار داشتند و با احتمال ورود برخی چهره های جدید امکان ایجاد دگرگونی قابل توجهی در این مجلس وجود نخواهد داشت. به هر حال این مجلس به صورت مستقیم تاثیری بر عملکرد آتی دولت هم ندارد.
اما در مورد مجلس شورای اسلامی موضوع کاملا فرق می کند. آینده مجلس شورای اسلامی همه برنامه های دولت را تحت تاثیر خود قرار می دهد. چرا که قوانین و سیاست های تدوین شده مجلس تکلیف دولت مجری را مشخص می کند. اختلافات موجود درونی جناح های سیاسی منجر به آن شده که همه سیاست مداران دلواپس خط و مشی سیاسی آتی این مجلس باشند.
در ایران احزاب و گروه های سیاسی ای که همچون دیگر کشورها فعال باشند وجود ندارند و عمدتا این احزاب فقط در دوران انتخابات چراغ دفاتر خود را روشن می کنند و پس از آن تا انتخابات بعدی چراغ دفاتر آنها خاموش است.
برای اینکه این احزاب بتوانند در رقابت های سیاسی مشارکت داشته باشند طی چند دهه اخیر دو جناح سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا بوجود آمده اند که این جناح های سیاسی هم به جای اینکه وابسته به برنامه خاصی باشند وابسته به افراد و شخصیت ها گشته اند. به این معنا که در انتخابات هیچ کدام از این جناح ها و یا حتی احزاب برنامه کاری ای به مردم ارائه نمی دهند که در صورت ورود به مجلس به دنبال چه اهدافی خواهند رفت و عمدتا کاندیداها فقط شعار هایی را مطرح می کنند که عامه پسند باشد و پس از رسیدن به کرسی مجلس شعار های خود را نیز فراموش می کنند.
عمدتا مجلس ایران از دو بخش عمده تشکیل می شود یکی نمایندگانی هستند که از شهرهای بزرگ وارد مجلس می شوند و دیگری نمایندگانی هستند که از شهرستان های کوچک به مجلس راه پیدا می کنند.
در شهرستان های کوچک مردم بیش از اینکه به خط و مشی سیاسی افراد توجه کنند به وابستگی های طایفه ای و قومی و سوابق فعالیت های اجتماعی و شناخت فردی نسبت به کاندیدا توجه می کنند به همین دلیل هم جناح ها و احزاب سیاسی نمیتوانند فعالیت چشمگیری در این مکان ها داشته باشند، مضاف بر اینکه این احزاب و جناح ها به دلیل ضعف سیستم تشکیلاتی معمولا در شهرستان های کوچک فعالیت قابل توجهی ندارند. با این حال می توان گفت به دلیل فعالیت زیاد آقای احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری اش در شهرستان های کوچک هنوز طرفداران وی در آن جاها خیلی پر نفوذ هستند و شانس زیادی برای کسب کرسی های آن مکان ها را دارند. به هرحال عمده نمایندگان شهرستان های کوچک پس از ورود به مجلس شورای اسلامی جذب جناح های سیاسی مختلف می شوند و تلاش می کنند با فراکسیون های قدرتمند مجلس همکاری کنند تا برنامه های خود را پیش ببرند.
در مورد شهرهای بزرگ موضوع فرق می کند. وجناح های سیاسی زمین بازی خود را در این شهرها می بینند و با استفاده از همه ابزاری که در اختیار دارند تلاش می کنند کرسی های این شهرها را در اختیار بگیرند. امروزه دو جناح اصلی قدرت در ایران یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان دچار اختلافات درونی گشته اند. عمده این اختلافات به ریشه تشکیل این جناح ها یعنی ائتلاف احزابی که خط و مشی سیاسی مختلف با یکدیگر دارند بر می گردد. به هر حال در هر دو جناح امروزه بحث تندرو و میانه رو مطرح می گردد و حتی برخی در تلاش هستند که جناح جدیدی به نام جناح میانه رو تشکیل دهند که افراد میانه رو جناح های اصولگرا و اصلاح طلب را گرد آورد و به عنوان حامی دولت وارد صحنه انتخابات گردند. خوب توجه داشته باشید که بنده عمدا از افراد نام بردم نه احزاب چرا که در واقع احزاب وابسته به افراد می باشند. امری که به عقیده خیلی ها مشکل اصلی همه جناح های سیاسی موجود در ایران است به این معنی که احزاب و جناح های سیاسی وابسته به شخصیت های سیاسی سالمند است که پس از سه دهه ارتباط آنها با نسل جوان مملکت قطع شده ولی حاضر نیستند فضای سیاسی را برای نسل جوان باز کنند. به همین دلیل هم هست که افرادی مثل صادق خرازی از اصلاح طلبان حامی دولت به فکر تشکیل حزب ندا (نسل دوم اصلاح طلبان) افتاد تا نسل جوان اصلاح طلبان را تشویق به فعالیت سیاسی کند و همین مساله منجر به رویارویی طیف وسیعی از اصلاح طلبان سنتی با وی شد. البته می توان گفت که وی روی نکته ای انگشت گذاشته که طی حد اقل یک دهه اخیر دلیل اصلی شکست اصلاح طلبان در انتخابات بوده و اگر نسل اول اصلاح طلبان بر عدم ورود نسل جدید اصلاح طلبان اصرار ورزند قطعا در این انتخابات هم متحمل شکست خواهند شد.
در مورد اصولگراها هم که انتخابات اخیر ریاست جمهوری نشان داده ناکامی های آنها به دلیل اختلاف بر سر رهبریت واحد این جریان بوده. همه تحلیلگران ایرانی می توانند به شما بگویند که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری اگر اصولگراها پشت سر یک کاندیدا جمع می شدند شانس زیادی برای کسب کرسی ریاست جمهوری داشتند اما تقسیم آرای اصولگرایان میان چهار کاندیدا منجر به شکست کل جریان در انتخابات شد. به هر حال امروزه همه تلاش ها میان اصولگرایان بر آن است که با یک لیست و جبهه واحد وارد انتخابات گردند وگرنه شکست آنها در انتخابات قطعی خواهد بود و اکثریت مجلس را از دست خواهند داد.
حال اگر شرایط سیاسی را کنار بگذاریم باید بگوییم رای دهندگان ایرانی امروز به جیب خود نگاه می کنند. و شرایط اقتصادی است که آینده انتخابات را مشخص خواهد کرد. بدیهی است که همه جناح های سیاسی خواهند توانست تعدادی رای دهنده سنتی را به سمت خود جذب کنند اما در صورتی که بخواهند اکثریت مجلس را به دست آورند مجبور خواهند بود برنامه هایی را به مردم ارائه دهند که در صورت ورود به مجلس بتوانند مشکلات آنها را حل کنند.
بدیهی است مسایل امنیتی و سیاسی و بین المللی هم تاثیر زیادی بر دیدگاه های رای دهندگان خواهد داشت اما تقریبا همه می دانند این مسایل به یک کمسیون در مجلس و شورای عالی امنیت ملی و دولت بر می گردد و نه به مجلس شورای اسلامی که وظیفه اصلی اش قانون گذاری می باشد.
با این اوصاف می توان گفت اقتصاد کلید انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی خواهد بود و جناح های سیاسی باید به فکر آن باشند که اینبار برنامه ها و راهکار های خود را برای حل مشکلات اقتصادی مردم ارائه دهند.

نوار خبری
0
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала