زندگی او بخودی خود پیروزی واقعی اراده قوی بود. لنی ریفنشتال از دوران کودکی از لحاظ لجاجت در کار و اراده آهنین از دیگران متمایز بود. او هدفی در مقابل خود قرار داد و به آن رسید.
واقعیت اینکه همانا او فیلمی در باره بازی های المپیک آلمان ساخت باعث تعجب معدود افرادی می شود: اوایل دهه 1930، او « کارگردان مردمی» بود. کار روی ساخت فیلم « المپیا» یکسال قبل از برگزاری بازی ها آغاز شد و این فیلم فقط در سال 1938 به پایان رسید. با وجود گذشت سال های زیادی از آن زمان، این فلیم جای خاصی در فهرست بهترین فیلم های جهان بخود اختصاص می دهد.
کیریل رازلوگوف منتقد سینمایی دراین باره گفت: شایان ذکر است که مارلِن دیتریخ رقیب آنز مان ریفنشتال در سینمای آلمان بود. قهرمان فیلم او خیلی سکسی تر از قهرمان لِنی بود. اما لنی ریفنشتال به تحسین و تمجید بدن انسان بدون توجه به جنس می پرداخت. از این جنبه درست شبیه کارگردانان آن زمان شوروی کار می کرد. و هر بار که به موضوعی مرتبط با المپیاد می پرداخت، چنین برخورد انسانی مهمتر از سوء استفاده از وضعیت موجود بود که خیلی زود فراموش می شد.
ریفِنشتال مجذوب کار خود بود: او به آن فکر می کرد که چطور باید کادرهای ایده آل فیلمبرداری شوند. برای فیلمبرداری پرش با نیزه، در همان میدان ورزشی چاهی کند تا بتواند پرش ورزشکار را در زمینه آسمان نشان بدهد. همانا او برای فیلمبرداری استادیوم و مسابقات ورزشی از بالون های هوایی استفاده کرد که دوربین های کوچک به آنها آویزان شده بود. در نتیجه تصاویر زیبای بدن ورزیده انسان روی پرده به نمایش درآمد که هر حرکت و هر خط بدن تحسین می شد. با وجود اینکه در پشت همه اینها تبلیغ تندرستی جسم و سبک سالم زندگی وجود داشت، اما این فیلم از دسترس عموم دور بود. از اینرو نمی توان گفت که همانا لنی ریفِنشتال نظریه پرداز اصلی سینمای نازیسم بود.
کنستانتین زالِسکی کارمند علمی انستیتوی پژوهش های استراتژیک و تاریخ رایش سوم در این خصوص گفت: فیلم لنی ریفِنشتال را فیلمی می دانند که نقش مهمی در تبلیغ نازیسم ایفا کرده است. لنی ریفِنشتال یک کارگردان نابغه بود. او در سطح عالی این فیلم را ساخت و از حمایت هیتلر برخوردار بود. فیلم « المپیا» در سراسر جهان معروف شد و جایزه ای در سطح المپیکی دریافت کرد. اما با وجود چنین سطحی و یا همانا به دلیل سطح عالی این فیلم، « المپیا» فیلمی برای یک گروه خاص شد. این فیلم برای درک تماشاچی عادی سنگین است. این نوع فیلم ها نقش بزرگی در تبلیغ نازیسم در اروپا بازی کردند و برای ایجاد سیمای محترمانه نازی آلمانی در اروپا ساخته شدند.
چهار صد کیلومتر کادر فیلمبرداری شد. برای تماشای آن 10 هفته لازم بود. دو سال صرف مونتاژ فیلم شد. نهایتا کارگردان توانست زیبایی بدن انسان و تغییر آن در ورزش را به جهانیان نشان بدهد.
کیریل رازلوگوف منتقد سینمایی در این باره گفت: در نتیجه ایده قدرت، مهارت، چابکی، تکامل فیزیکی پیروز شد که ارزش هایی فراتر از زمان به حساب آمدند. فیلم « المپیا» ساخته لنی ریفِنشتال باید همانا به این شکل مورد بررسی قرار بگیرد و نه یک اثر تبلیغاتی تلقی شود، بلکه بصورت اثری که کارگردان ایده و تصورات خود در باره زیبایی بدن انسان و نیرو و قدرت آن و تکامل بدنی را به نمایش گذاشته است، در نظر گرفته شود. ایده یونان باستان بدین شکل در فیلم ادامه یافته است.
شایان ذکر است که بعدها گوبلز به او پیشنهاد کرد چند فیلم دیگر بسازد اما لنی ریفِنشتال قدرت آن را درخود یافت که جواب رد بدهد.
